نوشته شده توسط : اسماعيل سهرابي

بسم الله الرحمن الرحیم

قبور شهدا زبان گویایی است که به عظمت روح جاوید آنان شهادت می دهد.

امام خمینی «قدس الله نفسه الزکیه»

گلزار شهدا نماد فرهنگ شیعی و ریشه داری است که در تاریخ این مکتب شهید پرور نهفته شده است. ارج نهادن به قبور شهدای احد و تعمیر و مرمت آن که در سیره حضرت زهرا سلام الله علیها آمده یکی از صدها نمونه ای از این دست است که در تاریخ مشاهد می کنیم. تلاش برای احیای قبور شهدا تلاش در جهت احیای راه شهدا برای حال و آینده است. و در فرهنگ شیعه مزار شهید همچون خود او ارجمند و محترم است. حال آیا سوگواری بر آنچه که برسر قبور شهدا رفته، در ردیف سوگواری برای آنچه که بر سر راهشان رفته، نیست؟

گلزار شهدا آنچه که بود: نشان دهنده حضور مردمی بود که کوشیدند مزاری در شان شهید و مقام قدسی او ایجاد کنند، آن را با امکانات محدود مالی و ابزاری به بهترین شکل ممکن برپا کردند و در حد اعلا از هنر و سلیقه شخصی خود در مزار آرایی بهره جستند و سعی کردند با قرار دادن یادگارهای شهید در ویترین های آلومینیومی سر مزار و با ایجاد فرم های مناسب، زائر را در همان چند لحظه زیات با ویژگی های شهید آشنا کنند. این یعنی نگاه به مزارها به مثابه فضایی برای حفظ یک میراث و انتقال یک فرهنگ و به مثابه موزه زنده ای از آثار شهید در جبهه های حق علیه باطل. مزار شهدا سندی محکم برای نشان دادن تنوع مردمی بود که برای حفظ کیان انقلابی جمهوری اسلامی بسیج شدند و به میدان شهادت رفتند و خود گویای حضوری مردمی و داوطلبانه در جبهه ها بود. مردمی که با اخلاص جگر گوشه هایشان را فدای اسلام کردند و خود نیز مزار شان را احیا کردند و این کار نشان دهنده این است که تا چه حد به راه و آرمان شهدای انقلاب اسلامی وفا دارند. المان ها و عکسها بر سر مزار شهدا خود قسمتی از تاریخ انقلاب و جنگ بود که با دیدن آن، انسان متذکر تاریخ نیز می شد.

این ویژگیها زمانی برای مسئولین بارز می شود که سر به قبرستان های جنگ های جهانی بزنند و یا آنکه قبور کشتگان جنگ ویتنام در آمریکا را نظاره کنند که فرمایشی و دولتی بودن این قبرستانها خود انعکاس جنگ های خانمان سوز مستکبرین و استعمارگران است که مردم را برای امیال دنیوی خود به اجبار به جنگ وادار کردند.

و اما گلزار شهدا آنچه که هست: در ادامه حرکت نابود سازی مناطق جنگی و از بین بردن آثار 8 سال دفاع مقدس مردم انقلابی ایران در مناطق جنوب وغرب حرکت تخریب مزار شهدا نیز اتفاق افتاد. عده ای از اعتماد حزب الله در مورد میراث جاویدانشان توانستند تمام استفاده را بکنند و این میراث را که ثمره خون و مقاومت ملت شهیدپرور ایران بود، به دلایلی مذبوح و مفتضح به ورطه تخریب ونابودی بکشانند. اما توصیف آنچه بر سر گلزار شهدا آمده زیاد سخت نیست. چراکه کسی که آنچه که بود را دیده است، راحت می تواند ضعف آنچه که هست را بفهمد. بهسازی گلزار شهدا امری ضروری بود که باید انجام می پذیرفت. اما این مقدمه لازم نباید به چنین نتیجه گیری مفتضحی میرسید. به بهانه بهسازی گلزار شهدا دست به یکسان سازی آن زدند. این یکسان سازی باعث شد که تمامی مزارهای شهدا، سنگ های آن و ویترین های آن که حاصل زحمات و دقت نظرهای خانواده شهدا بود، به آسانی از بین برود و فضای معنوی حاکم به آن که نتیجه همان خلوص و ذوق عارفانه خانواده های شهدا در تحکیم این فرهنگ بود، نابود شود. استحکام مزار شهدا و اصلاح مسیرعبورو مرور نباید منجر به صدمه زدن به راه مسیر شهدا و ناپایدار کردن اندیشه وانتقال فرهنگ شهدا می شد. سطر و ستون تصنعی و شیک و طراحی غربی مابانه و شبیه به قبرستان های جنگ جهانی، گلزار شهدا نیست. باید یادآور شویم که همان چیزی که به عنوان یکسان سازی و بهسازی در کل کشور پی گیری شده است در مشهد به ضعیف ترین وجه ممکن انجام شده است. محل قبور شهدا گنگ است؛ نه اثر از راهنمایی و نه اثری از ویترینشان وجود دارد. ضعف تا آنجا که هم سنگ مزارها و عکسهای نقش بسته بر آنان نیز نامشخص و بی کیفیت است.

 

کسانی که در بهترین حالت ممکن می توان آنان را نا آگاه ونا بخرد نامید، بلایی بر سر گلزار شهدا آوردند که از جهتی به تاریخ زدایی وهابیت شبیه و از طرفی به نگاه های شیک سازانه وغرب مابانه سرمایه داری و از حیث یکسان سازی نیز به یکسان سازی های کمونیستی شبیه است. تاکنون در مشهد چه قبل و چه بعد از یکسان سازی گلزار شهدا، اعتراضاتی چه از سوی خانواده معظم شهدا و چه از طرف دلسوزین حزب اللهی به مسئولین این امر شده است. البته این اعتراضات به طور متمرکز نبوده و مسئولان به آن توجه نکرده اند. این نکات تا بحال به مسئولین تذکر داده شده بود اما در تسلسل اداری وپاس کاری مسئولین شهید شده بودند وحتی بعضی از مسئولین انتقاد از عمل نابخرادانه خویش را به مثابه مخالفت با امام و انقلاب دانسته ومنتقدین این طرح مذبوح ومفتضح را به دایره مخالفین نظام هل داده اند. جالب است که امروز جای مدعی و متهم عوض شده است و حافظان و علمداران قافله شهدا امروز از طرف عده ای پشت میز نشین فرمالیست متهم به اینند: که چرا از ما نسبت به کارمان پاسخ می خواهید و چرا آنگونه که ما می گوییم از شهدا دم نمی زنید؟

آنچه که امروز بر سر گلزار شهدا آمده است فاجعه ای است که عمق آثار آن درطول زمان بیشتر نمود پیدا می کند.

مسئولین باید بدانند که نسبت به عملکرد خود باید پاسخگو باشند و از عملکرد مسئولین سابق برائت جسته و آنان را مورد بازخواست و مواخذه قرار دهند و جوابگوی اهمال و کم کاری خویش نسبت به این میراث جاوید باشند.

حال که از غفلت ما نسبت گلزار شهدا و اعتماد امت حزب الله به مسئولین اینچنین ثمره بدی پدید آمده، باید همت را چاره کار کرد و در نشر این فرهنگ انقلابی و پرشور تلاشی مضاعف کرد و کاستی ها و راههای جبران این خسارت را با توان مضاعفی جبران نمود.

ما خانواده شهدا، فعالان فرهنگی و تشکلهای مردمی دفاع مقدس در مشهد، علاوه بر مطالبه جدی از مسئولان برای پاسخگویی در این امر، راه پیگیری حقوقی و قانونی برای مشخص شدن مقصران و تنبیه آنان را باز دیده و نسبت به تکرار این خیانت فرهنگی در مزار شهدای سایر شهرستانها بویژه شهر طرقبه هشدار می دهیم.

 

در حاشیه این مراسم که مجری آن دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی در مشهد بود، نمایشگاهی با موضوع «گلزار شهدا؛ آن چه بود، آنچه نباید، و آن چه باید» برپا شد که در آن جلوه های فرهنگ و هنر در گلزار شهدا قبل از تخریب، یکسان سازی گورستان های مسیحی و نمونه درست بهسازی در مزار شهدای ضاحیه لبنان، به نمایش در آمده بود. همچنین ویژه نامه «راز مزار» که حاوی مقالات علمی در تبیین ابعاد تاریخی و فرهنگی مزار شهدا و چکیده ای از بیانیه ها و اعتراضات مردمی در سراسر کشور در این موضوع بود، توزیع شد. نمایشگاه برترین کتاب ها و نرم افزارهای دفاع مقدس نیز با استقبال زیاد مردمی روبرو شد.
 

 

 

نظر بدهید

نوشته شده توسط صیاد در یکشنبه هجدهم مهر 1389 ساعت موضوع | لینک ثابت

مکتب انقلابی اسلام تنها مکتب رهایی بخش مستضعفین + تصویر

قابل توجه آقای مشایی و حامیان تز منحرف مکتب ایرانی

متن کامل وصیت نامه شهید ناصر کاظمی

گروه فرهنگی رجانیوز ـ در مکتب اسلام هر مسلمان موظف است وصیت نامه ای از خود بر جای گذارد البته تا اینجا که یادم است تاکنون چندین وصیت نامه نوشتم که متاسفانه بعلت اینکه سعادت شهادت نداشتم آنها قدیمی شده است این وصیت نامه جدیدم است. البته اینجانب معتقدم هر که هر کاری کرد و هر نوشته ای که جمع آوری کرده باشد ، با خود به آن دنیا خواهد برد و آن پروردگار یکتا است که باید قضاوت کند . شاید بیش از دو سال است که آمادگی شهادت را ، به نظر خودم دارا می باشم ولی نظر خودم اصلا شرط نیست نظر خداوند تبارک و تعالی شرط است .

وصایایم را به ترتیب ذیل ذکر می نمایم امید است که تمام دوستان مومن و معتقد ، در آخرت شفاعت ما را بنمایند .

تنها مکتب رهایی بخش مستضعفین از دست مستکبرین ، مکتب انقلابی اسلام می باشد

برای اینکه در این دنیای زودگذر گرفتار انحراف نفس نشوید ، همیشه به یاد خدا باشید

جهت ادامه انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی و متصل شدن به انقلاب جهانی حضرت مهدی ( عج ) همیشه سراپا گوش به فرمان امام و یاران صدیق و مومن امام که عملا در خدمت انقلاب و اسلام عزیز بوده اند ، باشید .

ماهی یک بار به قبرستان شهداء بروید و درس مبارزه و ایثار و گذشتن از دنیا و پیوستن به شهدای صدراسلام را فرا گیرید .

سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را تا حد امکان از نظر عقیدتی ، سیاسی و نظامی تقویت نمایید و به خصوص سپاه را در یک سازماندهی واحد و طی یک ضوابط واحد در سراسر مملکت بسط و گسترش دهید .

از اینکه کاری اشتباه انجام داده اید از گفتن آن ابا نداشته باشید .

سیاستمداران همیشه باید از افرادی مخلص و صادق و باتقوا باشند تا بتوانند سیاست مکتب اسلام را پیاده نمایند .

سعی را بر جذب نیروهای جوان بگذارید نه دفع آنان .

سعی کنید تحمل عقیده مخالف را داشته باشید مانند شهید مظلوم آیت الله دکتر سید محمد حسین بهشتی .

ازاختلافات داخلی به خاطر رضای خدا و خون شهدای انقلاب اسلامی بپرهیزید .

سعی شود که قانون اسلام در مورد همه بطور یکسان اجرا شود و فرقی بین یک فرد عادی و سپاهی و روحانی و دولتمرد نباشد و امید است که مسئله زمین بنفع مستضعفین در حکومت اسلامی حل شود و دنیا ما را در این مورد الگو قرار دهد .

اگر کسی مسئول شد موظف است که بر کار زیردستان خود تا حدامکان و توان نظارت نماید وگرنه باید از آن مسئولیت کنار رود .

سعی شود که در سه وزارتخانه ، آموزش و پرورش ، وزارت کشور و وزارت امور خارجه بهترین و مکتبی ترین افراد وارد شوند و اگر چنانچه در این سه وزارتخانه مسامحه شود مسئولین در پیشگاه خدا و امت ، مسئول خواهند بود .

زندان جمهوری اسلامی باید دانشگاه باشد و سعی شود اصلا ساختمانهایی که جدیدا جهت احداث زندان ساخته می شود با معیار کاملا اسلامی باشد و بهترین و مکتبی ترین افراد بازجو و زندانبان باشند .

برای موفقیت در کردستان باید صفوف ضد انقلاب از مردم جدا شود با ضدانقلاب با قاطعیت و با مردم محروم و مستضعف کرد با مهربانی هر چه تمامتر رفتار شود .

از تهمت زدن بدون علم و آگاهی به دیگران شدیدا پرهیز کنیم .

اگر چنانچه جنازه ام پیدا شد در بهشت زهرا ( س ) خاک نمایید .

تمام اموالم را به بی بضاعتهای واقعی طی تشخیص همسرم و خواهرم و برادرم تقسیم شود .

در پایان این نکاتی را که تذکر دادم هر کسی در رابطه با مسئولیتش جهت رضای خدا اگر درست است اجرا نماید وگرنه اجرا ننماید . در آخر خودم به این نتیجه رسیده ام که تمام اعضاء خانواده ام کاملا آماده شهادتند بخصوص همسرم و خواهرم و مادرم و برادرانم و پدرم دارا می باشد امید است که همگی مرا حلال بنمایند .

 

 

 

 

 

 

 

 

 

6 نظر

نوشته شده توسط صیاد در شنبه دهم مهر 1389 ساعت موضوع | لینک ثابت

بازی زریبافان با شهدا...!!!

با سنگ مزار پدران شهید مان شیشه های بنیاد مثلا شهید را می شکنیم

حسین قدیانی: آقایان بنیاد شهید! شما دل مادران شهدا را شکستید. فعلا یک هیچ به نفع شما اما ما هم بلدیم در عوض این عمل زشت شما یعنی شکستن دل مادران شهدا، شیشه های بنیاد شهید را بشکنیم. نگذارید کار به جای باریک کشیده شود. ما شما را تا مرز غلط کردیم، می بریم. دل مادران شهدا را شکستید. فعلا اولین کارمان این است؛ شیشه های بنیاد شهید را می شکنیم. هر شیشه ای شکست، مسئولیتش را من بر عهده می گیرم. روزی یکی از سرداران جنگ به بچه بسیجی ها گفت: اگر ماشینهای اینجا برای سوار کردن شما نگه نداشتند، با سنگ بزنید شیشه اش را بشکنید، مسئولیتش با من. اگر مسئولین نامحترم بنیاد خودشان را به نشنیدن زده اند، ما حاضریم با ساختمان بنیاد شهید با زبان سنگ صحبت کنیم. ما این همه سال یتیمی نکشیده ام که به هر کس و ناکسی شما شهید بگویید و به نامش خیابان هم بزنید. خاک بر سرتان. می خواهید به شما بگویم از آن ۳۰۰ هزار شهید، چند شهید حتی یک کوچه بن بست به نامشان نیست. خدا به حق این شب عزیز کاری کند که آه مادران شهدا دامن تان را بگیرد. آه همین شهید گمنام.


یک نفر نیست که پاسخ بدهد؟!

مسئولین غافلند از این که دوره انفجار اطلاعات است و هر کاری که میکنند خبر آن به سرعت همه جا منتشر میشود لذا وقتی که گند کار درامد یا یک بدبخت مورد غضبشان را زیر تیغ میفرستند و یا بکلی تکذیب میکنند روی سخن با زریبافان بعنوان نماینده احمدی نژاد است اگر نماینده خاتمی و یا...بود که کاری نداشتیم سوال این است که در بنیاد شهید برای انکه کسی را شهید حساب کنند باید نهاد مربوطه مثل سپاه یا ارتش یا وزارت اطلاعات تائیدیه بدهد چه کسی تاییدیه این سه نفر را صادر کرده بود که بنیاد شهید برای انها پرونده تشکیل داد کارت رسمی خانواده شهید برای والدین صادر کرد چندین نوبت معاونین خود را بدیدار انها فرستاد و این اواخر حتی در خواست انها برای نامگذاری خیابان را نیز برای انها صادر کرد که لابد حماسه فتنه سبز برای همیشه در اذهان بماند جالب اینجاست که تا این مرحله پاسخ همه معترضین را هم با این جمله که مقام معظم رهبری فرمو ده اند داد ولی وقتی که مردم و بویژه خا نواده معظم شهدا فهمیدند چه جفایی در حق شهدا شده است و موج اعتراض بالا گرفت یک مرتبه ریاست بنیاد همه چیز را تکذیب کرد اقای زریبافان یا هیچ اطلاعی از مجموعه زیر دست خود ندارد و یا بخاطر حفظ موقعیتش حاضر شده دروغی باین بزرگی را به مردم بگوید که در این صورت هر کار دیگری هم میکند و گرنه این است باید هر چه زودتر عوامل این خیانت را معرفی و مجازات نماید و از محضر مقام رهبری که این همه از ایشان مایه گذاشتند عذر خواهی کند.

 

راستی مگر رهبر نفرموده بود ؟! پس چه شد؟!مطلب فوق را اقای قدیانی یکی از فرزندان شهدا که اتفاقا اهل قلم و نخبه است در اعتراض به شهید اعلام کردن ان سه جانباخته نوشته است امااگر میدانست که در شبهای احیای امسال هر شب از ساعت ۲۴تا اذان صبح در کنار تربت پاک شهیدان در بهشت زهراسلام الله بالغ بر سیصد هزار نفر احیا گرفتند ودرهمه قطعات توسط مردم وبسیجیان مراسم و پذیرایی بود و هیچ اثری از بنیاد شهید که از اول انقلاب در انجا ساختمان و امکانات دارد نبود چه مینوشت؟!

اگر میدانست در مراسم ازادگان امسال در برج میلاد توسط بنیاد شهید چه ابرویی از ازادگان و خانواده انها که بالغ بر دو هزار نفر بودند برده شد چه مینوشت؟! و اگر میدانست صدها هزار برگ از اثار شهدا بلوکه شده و در معرض نابودی است و از انها هیچ استفاده ای نمیشود ودر عوض بنیاد شهید در صدد نابود کردن گلزار شهدا بنام باز سازیست یقینا قبل از انکه چیزی بنویسد دق میکرد و اما ای کاش مسئولین بنیاد پاسخی قانع کننده داشتند تا مارا نیز با خود هماهنگ کنند که در غیر این صورت باید در محکمه شهدا که به قول اوینی بزودی ما را در ان به محاکمه خواهند کشید سرافکنده باشند.

 

--------------------------------------------------------------------------------


پی نوشت :

رجانیوز: درج عنوان "شهيد" بر روي سنگ قبر برخي كشته‌شدگان فتنه 88 مجوز ندارد+عكس

رجانیوز: عنوان'شهید'برسنگ قبر کشته‌های اغتشاش!

رجانیوز: جان باختگان کهریزک با کدام منطق "شهید" محسوب شدند؟

 

 

8 نظر

نوشته شده توسط صیاد در یکشنبه بیست و هشتم شهریور 1389 ساعت موضوع | لینک ثابت

چاره ای جز جنگ نیست ...

در پی اهانت صریح و آشکار صهیونیست جهانی به قرآن کریم ضمن آنکه معتقدیم فتنه گران و آشوبگران سال گذشته در این گونه مفاسد شریک و زمینه ساز این مفاسد بوده اند توجه شما را به این پیام شهید آوینی جلب میکنیم:

چاره ای جز جنگ نیست

آنجا که شیطان دارالاماره خویش را در پناه شمشیر ساخته است آیا چاره ای جز جنگ نیز وجود دارد؟ در جهانی اینچنین دو راه بیشتر وجود ندارد یا باید با اهل باطل جنگید و آزاد ماند و یا برای بر خورداری از دنیا بندگی ارباب ظلم را پذیرفت و چه بهای سنگینی!

آیا هرگز قداره بندهای کافری چون ابوسفیان و معاویه و یزید و صدام و ...آزادگان را رها خواهند کرد که حیات خویش را بر بنیان رضای حق بنا کنند؟ اگر امام حسین علیه السلام را رها کردند ما را نیز رها خواهند کرد!

 

 

 

4 نظر

نوشته شده توسط صیاد در چهارشنبه بیست و چهارم شهریور 1389 ساعت موضوع | لینک ثابت

راز نادر طالب زاده و مهمانش

 

 

نادرطالب زاده این هنرمند مستند ساز ارزشی و انقلابی متعهد که از او بوی شهید اوینی استشمام میشود از شب اول ماه مبارک رمضان هر شب از ساعت ۲۳ تا ۱ بامداد به معرفی سربازان گمنام ولایت در عرصه جنگ نرم (در کانال ۴سیما ) مشغول است و انصافا همه را میخکوب کرده است و این جز عنایت حقتعالی و نظر امام زمان و زنده بودن شهیدان چیز دیگری نیست و البته توفیقی که اقای طالب زاده دارد و امید است تا اخر ماه مبارک ادامه دهد و خداوند انشائالله ایشان و یارانشان را از گزند منافقین و صهیونیست و خر مقدسها حفظ کند و پس از صد سال شهادت را نصیبش گرداند.... و اما دیشب حاج نادر بسیجی و بزرگ جانباز جهان اسلام محمد حسین جعفریان را اورده بود عزیزی که می بایست دهها ساعت در شبکه ها و رسانه های جهانی به معرفی او پرداخته شود. در این برنامه دو ساعته جعفریان پس از تشریح چگونگی ساختن مستند شیر دره پنج شیر و حماسه احمد شاه مسعود که دهان غربیها را از تعجب باز گذاشته بود به شعری که در حضور مقام معظم رهبری خواند اشاره کرد و اینکه چقدر مورد بی مهری انهم باوجود توجه خاص رهبر به وی و این شعرش قرار گرفته خلاصه انکه باید این برنامه را ببینید تا بدانید ما چقدر بسیجی جان برکف داریم چقدر هنرمند گمنام داریم چقدر مردمی هستیم و در جهان چه جایگاهی داریم مابه سهم خود ضمن اوردن شعر این عزیزکه درحضور مقام معظم رهبری خوانده شد و رهبر فرمودند این شعر را خوشنویسی کنید و سر در بنیاد ایثارگران بیاویزید بدو نکته مهمی که جعفریان اشاره کرد میپردازیم :

۱- جعفریان هنرمند( شاعر- جانبا ز -مستند ساز قوی) دغدغه اش این نبود که چرا تا امروز هیچ یک از مسئولین توجهی به او نداشته جز رهبر، او نگران مزار شهیدان بود که چطور بنیاد شهید بخود اجازه میدهد گلزار شهدای کشور این ذخائر ارزشمند تاریخی و فرهنگی را به اسم باز سازی نابود کند و تابه حال نیز پنجاه درصد انرا نابود کرده است و گوشش هم بدهکار نیست.

۲- جعفریان تاکید کرد علی رغم فرمایش صریح رهبر تنها نهادی که هیچ توجهی به سروده زیبایش نداشته بنیا دشهید وایثارگران بوده است که باید مخصوصا به معاونت پژوهشی این نهاد که هم در تخریب گلزار شهدا و هم در جلو گیری از نشر فرهنگ شهادت گوی سبقت را ازهمه ربوده تبریک گفت. واما شعر جعفریان وتصویر زیبایش هدیه به خوانندگان عزیز:

طنز شاعرانه

محمدحسين جعفريان در ديدار شاعران با مقام معظم رهبري شعري را خواند كه رهبر معظم انقلاب فرمودند: بدهيد اين شعر را خوش‌نويسي كنند و بدهيد به بنياد جانبازان و ايثارگران، آن‌جا آويزان كنند.

 

جعفريان كه خود جانباز است، اين شعر را به جانبازان تحت درمان در «كلينيك درد» بيمارستان خاتم الانبياء تقديم كرده است.
شعر محمدحسين جعفريان كه در قالب نو سروده شده است، «عاشقانه‌هاي يك كلمن!» نام دارد.

ديگر نمي‌گويم؛ پيشتر نرو!
اينجا باتلاق است!
حالا مي‌گردم به كشف باتلاقي تواناتر
در اينهمه خردي كه حتي باتلاق‌هايش
وظيفه‌شناس و عالي نيستند.

همه‌ چيز در معطلي است
ميوه‌اي كه گل
پولي كه كتاب مقدس
و مسجدي كه بنگاه املاك.

ما را چه شده است؟
اين يك معماي پيچيده است
همه در آرزوي كسب چيزي هستند
كه من با آن جنگيده‌ام
و جالب آنكه بايد خدمتكارشان باشم
در حاليكه دست و پا ندارم
گاهي چشم، زبان و به گمان آنها حتي شعور!

من بي‌دست، بي‌پا، زبان، گاهي چشم
و به گمان آنها حتي شعور
در دورافتاده‌ترين اتاق بداخلاق‌ترين بيمارستان
وظيفه حفاظت از مرزهايي را دارم
كه تمام روزنامه‌ها و شبكه‌هاي تلويزيوني
حتي رفقاي ديروزم - قربتاً الي‌الله -
با تلاش تحسين‌برانگيز
سرگرم تجاوز به آنند.
جالب آنكه در مراسم آغاز هر تجاوزي
با نخاع قطع شده‌‌ام
بايد در صف اول باشم
و هميشه بايد باشم
چون تريبون، گلدان و صندلي
باشم تا رسيدن نمايندگان بانك‌ها
سپس وظيفه دارم فوراً به اتاقم برگردم.

من وظيفه دارم قهرمان هميشگي فدراسيون‌هاي درجه چهار باشم
بي‌دست و پا بدوم، شنا كنم و ...
دفاع از غرور ملي-اسلامي در تمام ميادين
چون گذشته كه با يازده تير و تركش در تنم
نگذاشتم آن‌ها از پل «مارد» بگذرند

حالا يك پيمانكار آن پل را بازسازي كرده است
مرا هم بردند
خوشبختانه دستي ندارم.
اگر نه يابد نوار را من مي‌بريدم
نشد.
وزير اين زحمت را كشيد
تلويزيون هم نشان داد
سپس همه برگشتند
وزير به وزارتخانه‌اش
پيمانكاران به ويلاهايشان
و من به تختم.
من نمي‌دانم چه هستم
نه كيفي و نه كمي
بي دست و پا و چشم و گوش و به گمان آن‌ها حتي ...
به قول مرتضي؛ كلمنم!
اما اين كلمن يك رأي دارد
كه دست بر قضا خيلي مهم است
و همواره تلويزيون از دادنش فيلم مي‌گيرد
خيلي جاي تقدير و تشكر دارد
اما هرگز ضمانتي نيست
شايد تغيير كنم
اينجاست كه حال من مهم مي‌شود.

شايد حالا پيمانكاران، فرشتگان شب‌هاي شلمچه
پاسداران پل مارد
و تركش خوردگان خرمشهرند
شايد من
حال يك اختلاس‌پيشه خودفروخته جاسوسم
كه خودم خرمشهر را خراب كرده‌ام
و لابد اسناد آن در يك وزارتخانه مهم موجود است
براي همين بايد، همين‌طور بايد
در دور افتاده‌ترين اتاق بداخلاقترين بيمارستان
زمان بگذرد
من پيرتر شوم
تا معلوم شود چه كاره‌ام.
سرمايه من كلمات است
گردانم مجنون را حفظ كرد
يكصد و شصت كيلومتر مربع با پنجاه و سه حلقه چاه نفت
اما بعيد مي‌دانم تختم
يكصد و شصت سانتي‌متر مربع مساحت داشته باشد
چند بار از روي آن افتاده‌ام
يكبار هم خودم را انداختم
بنا بود براي افتتاح يك رستوران ببرندم!

من يك نام باشكوهم
اما فرزندانم از نسبتشان با من مي‌گريزند
با بهره‌ هوشي يكصد و چهل
آنها متهمند از نخاع شكسته من بالا رفته‌اند
زنم در خانه يك دلال باغباني مي‌كند
و پسرم مي‌گويد:
ما سهم زخم از لبخند شاداب شهريم.

فرو بريزيد اي منورهاي رنگارنگ!
گمانم در اين تاريكي گم شده‌ام
و بين خطوط دشمن سرگردان،
آه! پس چرا ديگر اسيرم نمي‌كنند
آه! چه كسي يك قطع نخاعي بي‌مصرف را اسير مي‌كند
و باز آه! چه كسي يك اسير را اسير مي‌كند
آه و آه كه از ياد بردم، من اسيرم
زنداني با اعمال شاقه
آماده براي هر افتتاح، اعلام راي
و رقصيدن به سازها و مناسبت‌هاي گوناگون
و بي‌اختيار در انتخاب غذا
انتخاب رؤياها
حتي در انشاي اعترافاتم.
و شهيد، شهيد كه چه دور است و بزرگ
با تمام داراييش؛
يك شيشه شكسته
يك قاب آلومينيومي
و سكوت گورستان
خدا را شكر، لااقل او غمي ندارد
و هميشه مي‌خندد
و شهيد كه بسيار دور است از اين خطوط ناخوانا
از اين زبان بي‌سابقه نامفهوم
و اين تصاوير تازه و هولناك،
خدا را شكر! لااقل او غمي ندارد
و هميشه مي‌خندد
و بسيار خوشبخت است
زيرا او مرده است.

و من اما هر صبح آماده مي‌شوم
براي شكنجه‌اي تازه
در دور افتاده‌ترين اتاق بداخلاق‌ترين بيمارستان
در باغ وحشي به نام كلينيك درد
تا مواد اوليه شكنجه‌اي تازه باشم
براي جانم
تنم
وطنم
تا باز خودم را از تخت يك مترو شصت سانتي‌ام
به خاك بيندازم
اما نميرم
درد اين ستون فقرات كج
و فراق
لهم كند
اما همچنان شهيدي زنده باقي بمانم

 

 





:: بازدید از این مطلب : 542
|
امتیاز مطلب : 67
|
تعداد امتیازدهندگان : 16
|
مجموع امتیاز : 16
تاریخ انتشار : 19 مهر 1389 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: