نوشته شده توسط : اسماعيل سهرابي

شهيدبزرگوارعبدالله نوروزي

تولد :1331 هجري شمسي

شهادت :1361ذدرعمليات آزادسازي خرمشر

زندگي نامه :

اين شهيدبزرگواردر روستاي قالهرمتولد شد بعدازطي مراحل كودكي درسن 10 سالگي به دليل فقر جهت كار به تهران رفت ابتدا به عنوان مستخدم دركارخانه لامپسازي پارس ايران مشغول به كارشد.

 

 

 



:: بازدید از این مطلب : 594
|
امتیاز مطلب : 46
|
تعداد امتیازدهندگان : 14
|
مجموع امتیاز : 14
تاریخ انتشار : 22 مهر 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : اسماعيل سهرابي

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 



:: بازدید از این مطلب : 582
|
امتیاز مطلب : 50
|
تعداد امتیازدهندگان : 11
|
مجموع امتیاز : 11
تاریخ انتشار : 21 مهر 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : اسماعيل سهرابي

بسم الله الرحمن الرحیم

قبور شهدا زبان گویایی است که به عظمت روح جاوید آنان شهادت می دهد.

امام خمینی «قدس الله نفسه الزکیه»

گلزار شهدا نماد فرهنگ شیعی و ریشه داری است که در تاریخ این مکتب شهید پرور نهفته شده است. ارج نهادن به قبور شهدای احد و تعمیر و مرمت آن که در سیره حضرت زهرا سلام الله علیها آمده یکی از صدها نمونه ای از این دست است که در تاریخ مشاهد می کنیم. تلاش برای احیای قبور شهدا تلاش در جهت احیای راه شهدا برای حال و آینده است. و در فرهنگ شیعه مزار شهید همچون خود او ارجمند و محترم است. حال آیا سوگواری بر آنچه که برسر قبور شهدا رفته، در ردیف سوگواری برای آنچه که بر سر راهشان رفته، نیست؟

گلزار شهدا آنچه که بود: نشان دهنده حضور مردمی بود که کوشیدند مزاری در شان شهید و مقام قدسی او ایجاد کنند، آن را با امکانات محدود مالی و ابزاری به بهترین شکل ممکن برپا کردند و در حد اعلا از هنر و سلیقه شخصی خود در مزار آرایی بهره جستند و سعی کردند با قرار دادن یادگارهای شهید در ویترین های آلومینیومی سر مزار و با ایجاد فرم های مناسب، زائر را در همان چند لحظه زیات با ویژگی های شهید آشنا کنند. این یعنی نگاه به مزارها به مثابه فضایی برای حفظ یک میراث و انتقال یک فرهنگ و به مثابه موزه زنده ای از آثار شهید در جبهه های حق علیه باطل. مزار شهدا سندی محکم برای نشان دادن تنوع مردمی بود که برای حفظ کیان انقلابی جمهوری اسلامی بسیج شدند و به میدان شهادت رفتند و خود گویای حضوری مردمی و داوطلبانه در جبهه ها بود. مردمی که با اخلاص جگر گوشه هایشان را فدای اسلام کردند و خود نیز مزار شان را احیا کردند و این کار نشان دهنده این است که تا چه حد به راه و آرمان شهدای انقلاب اسلامی وفا دارند. المان ها و عکسها بر سر مزار شهدا خود قسمتی از تاریخ انقلاب و جنگ بود که با دیدن آن، انسان متذکر تاریخ نیز می شد.

این ویژگیها زمانی برای مسئولین بارز می شود که سر به قبرستان های جنگ های جهانی بزنند و یا آنکه قبور کشتگان جنگ ویتنام در آمریکا را نظاره کنند که فرمایشی و دولتی بودن این قبرستانها خود انعکاس جنگ های خانمان سوز مستکبرین و استعمارگران است که مردم را برای امیال دنیوی خود به اجبار به جنگ وادار کردند.

و اما گلزار شهدا آنچه که هست: در ادامه حرکت نابود سازی مناطق جنگی و از بین بردن آثار 8 سال دفاع مقدس مردم انقلابی ایران در مناطق جنوب وغرب حرکت تخریب مزار شهدا نیز اتفاق افتاد. عده ای از اعتماد حزب الله در مورد میراث جاویدانشان توانستند تمام استفاده را بکنند و این میراث را که ثمره خون و مقاومت ملت شهیدپرور ایران بود، به دلایلی مذبوح و مفتضح به ورطه تخریب ونابودی بکشانند. اما توصیف آنچه بر سر گلزار شهدا آمده زیاد سخت نیست. چراکه کسی که آنچه که بود را دیده است، راحت می تواند ضعف آنچه که هست را بفهمد. بهسازی گلزار شهدا امری ضروری بود که باید انجام می پذیرفت. اما این مقدمه لازم نباید به چنین نتیجه گیری مفتضحی میرسید. به بهانه بهسازی گلزار شهدا دست به یکسان سازی آن زدند. این یکسان سازی باعث شد که تمامی مزارهای شهدا، سنگ های آن و ویترین های آن که حاصل زحمات و دقت نظرهای خانواده شهدا بود، به آسانی از بین برود و فضای معنوی حاکم به آن که نتیجه همان خلوص و ذوق عارفانه خانواده های شهدا در تحکیم این فرهنگ بود، نابود شود. استحکام مزار شهدا و اصلاح مسیرعبورو مرور نباید منجر به صدمه زدن به راه مسیر شهدا و ناپایدار کردن اندیشه وانتقال فرهنگ شهدا می شد. سطر و ستون تصنعی و شیک و طراحی غربی مابانه و شبیه به قبرستان های جنگ جهانی، گلزار شهدا نیست. باید یادآور شویم که همان چیزی که به عنوان یکسان سازی و بهسازی در کل کشور پی گیری شده است در مشهد به ضعیف ترین وجه ممکن انجام شده است. محل قبور شهدا گنگ است؛ نه اثر از راهنمایی و نه اثری از ویترینشان وجود دارد. ضعف تا آنجا که هم سنگ مزارها و عکسهای نقش بسته بر آنان نیز نامشخص و بی کیفیت است.

 

کسانی که در بهترین حالت ممکن می توان آنان را نا آگاه ونا بخرد نامید، بلایی بر سر گلزار شهدا آوردند که از جهتی به تاریخ زدایی وهابیت شبیه و از طرفی به نگاه های شیک سازانه وغرب مابانه سرمایه داری و از حیث یکسان سازی نیز به یکسان سازی های کمونیستی شبیه است. تاکنون در مشهد چه قبل و چه بعد از یکسان سازی گلزار شهدا، اعتراضاتی چه از سوی خانواده معظم شهدا و چه از طرف دلسوزین حزب اللهی به مسئولین این امر شده است. البته این اعتراضات به طور متمرکز نبوده و مسئولان به آن توجه نکرده اند. این نکات تا بحال به مسئولین تذکر داده شده بود اما در تسلسل اداری وپاس کاری مسئولین شهید شده بودند وحتی بعضی از مسئولین انتقاد از عمل نابخرادانه خویش را به مثابه مخالفت با امام و انقلاب دانسته ومنتقدین این طرح مذبوح ومفتضح را به دایره مخالفین نظام هل داده اند. جالب است که امروز جای مدعی و متهم عوض شده است و حافظان و علمداران قافله شهدا امروز از طرف عده ای پشت میز نشین فرمالیست متهم به اینند: که چرا از ما نسبت به کارمان پاسخ می خواهید و چرا آنگونه که ما می گوییم از شهدا دم نمی زنید؟

آنچه که امروز بر سر گلزار شهدا آمده است فاجعه ای است که عمق آثار آن درطول زمان بیشتر نمود پیدا می کند.

مسئولین باید بدانند که نسبت به عملکرد خود باید پاسخگو باشند و از عملکرد مسئولین سابق برائت جسته و آنان را مورد بازخواست و مواخذه قرار دهند و جوابگوی اهمال و کم کاری خویش نسبت به این میراث جاوید باشند.

حال که از غفلت ما نسبت گلزار شهدا و اعتماد امت حزب الله به مسئولین اینچنین ثمره بدی پدید آمده، باید همت را چاره کار کرد و در نشر این فرهنگ انقلابی و پرشور تلاشی مضاعف کرد و کاستی ها و راههای جبران این خسارت را با توان مضاعفی جبران نمود.

ما خانواده شهدا، فعالان فرهنگی و تشکلهای مردمی دفاع مقدس در مشهد، علاوه بر مطالبه جدی از مسئولان برای پاسخگویی در این امر، راه پیگیری حقوقی و قانونی برای مشخص شدن مقصران و تنبیه آنان را باز دیده و نسبت به تکرار این خیانت فرهنگی در مزار شهدای سایر شهرستانها بویژه شهر طرقبه هشدار می دهیم.

 

در حاشیه این مراسم که مجری آن دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی در مشهد بود، نمایشگاهی با موضوع «گلزار شهدا؛ آن چه بود، آنچه نباید، و آن چه باید» برپا شد که در آن جلوه های فرهنگ و هنر در گلزار شهدا قبل از تخریب، یکسان سازی گورستان های مسیحی و نمونه درست بهسازی در مزار شهدای ضاحیه لبنان، به نمایش در آمده بود. همچنین ویژه نامه «راز مزار» که حاوی مقالات علمی در تبیین ابعاد تاریخی و فرهنگی مزار شهدا و چکیده ای از بیانیه ها و اعتراضات مردمی در سراسر کشور در این موضوع بود، توزیع شد. نمایشگاه برترین کتاب ها و نرم افزارهای دفاع مقدس نیز با استقبال زیاد مردمی روبرو شد.
 

 

 

نظر بدهید

نوشته شده توسط صیاد در یکشنبه هجدهم مهر 1389 ساعت موضوع | لینک ثابت

مکتب انقلابی اسلام تنها مکتب رهایی بخش مستضعفین + تصویر

قابل توجه آقای مشایی و حامیان تز منحرف مکتب ایرانی

متن کامل وصیت نامه شهید ناصر کاظمی

گروه فرهنگی رجانیوز ـ در مکتب اسلام هر مسلمان موظف است وصیت نامه ای از خود بر جای گذارد البته تا اینجا که یادم است تاکنون چندین وصیت نامه نوشتم که متاسفانه بعلت اینکه سعادت شهادت نداشتم آنها قدیمی شده است این وصیت نامه جدیدم است. البته اینجانب معتقدم هر که هر کاری کرد و هر نوشته ای که جمع آوری کرده باشد ، با خود به آن دنیا خواهد برد و آن پروردگار یکتا است که باید قضاوت کند . شاید بیش از دو سال است که آمادگی شهادت را ، به نظر خودم دارا می باشم ولی نظر خودم اصلا شرط نیست نظر خداوند تبارک و تعالی شرط است .

وصایایم را به ترتیب ذیل ذکر می نمایم امید است که تمام دوستان مومن و معتقد ، در آخرت شفاعت ما را بنمایند .

تنها مکتب رهایی بخش مستضعفین از دست مستکبرین ، مکتب انقلابی اسلام می باشد

برای اینکه در این دنیای زودگذر گرفتار انحراف نفس نشوید ، همیشه به یاد خدا باشید

جهت ادامه انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی و متصل شدن به انقلاب جهانی حضرت مهدی ( عج ) همیشه سراپا گوش به فرمان امام و یاران صدیق و مومن امام که عملا در خدمت انقلاب و اسلام عزیز بوده اند ، باشید .

ماهی یک بار به قبرستان شهداء بروید و درس مبارزه و ایثار و گذشتن از دنیا و پیوستن به شهدای صدراسلام را فرا گیرید .

سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را تا حد امکان از نظر عقیدتی ، سیاسی و نظامی تقویت نمایید و به خصوص سپاه را در یک سازماندهی واحد و طی یک ضوابط واحد در سراسر مملکت بسط و گسترش دهید .

از اینکه کاری اشتباه انجام داده اید از گفتن آن ابا نداشته باشید .

سیاستمداران همیشه باید از افرادی مخلص و صادق و باتقوا باشند تا بتوانند سیاست مکتب اسلام را پیاده نمایند .

سعی را بر جذب نیروهای جوان بگذارید نه دفع آنان .

سعی کنید تحمل عقیده مخالف را داشته باشید مانند شهید مظلوم آیت الله دکتر سید محمد حسین بهشتی .

ازاختلافات داخلی به خاطر رضای خدا و خون شهدای انقلاب اسلامی بپرهیزید .

سعی شود که قانون اسلام در مورد همه بطور یکسان اجرا شود و فرقی بین یک فرد عادی و سپاهی و روحانی و دولتمرد نباشد و امید است که مسئله زمین بنفع مستضعفین در حکومت اسلامی حل شود و دنیا ما را در این مورد الگو قرار دهد .

اگر کسی مسئول شد موظف است که بر کار زیردستان خود تا حدامکان و توان نظارت نماید وگرنه باید از آن مسئولیت کنار رود .

سعی شود که در سه وزارتخانه ، آموزش و پرورش ، وزارت کشور و وزارت امور خارجه بهترین و مکتبی ترین افراد وارد شوند و اگر چنانچه در این سه وزارتخانه مسامحه شود مسئولین در پیشگاه خدا و امت ، مسئول خواهند بود .

زندان جمهوری اسلامی باید دانشگاه باشد و سعی شود اصلا ساختمانهایی که جدیدا جهت احداث زندان ساخته می شود با معیار کاملا اسلامی باشد و بهترین و مکتبی ترین افراد بازجو و زندانبان باشند .

برای موفقیت در کردستان باید صفوف ضد انقلاب از مردم جدا شود با ضدانقلاب با قاطعیت و با مردم محروم و مستضعف کرد با مهربانی هر چه تمامتر رفتار شود .

از تهمت زدن بدون علم و آگاهی به دیگران شدیدا پرهیز کنیم .

اگر چنانچه جنازه ام پیدا شد در بهشت زهرا ( س ) خاک نمایید .

تمام اموالم را به بی بضاعتهای واقعی طی تشخیص همسرم و خواهرم و برادرم تقسیم شود .

در پایان این نکاتی را که تذکر دادم هر کسی در رابطه با مسئولیتش جهت رضای خدا اگر درست است اجرا نماید وگرنه اجرا ننماید . در آخر خودم به این نتیجه رسیده ام که تمام اعضاء خانواده ام کاملا آماده شهادتند بخصوص همسرم و خواهرم و مادرم و برادرانم و پدرم دارا می باشد امید است که همگی مرا حلال بنمایند .

 

 

 

 

 

 

 

 

 

6 نظر

نوشته شده توسط صیاد در شنبه دهم مهر 1389 ساعت موضوع | لینک ثابت

بازی زریبافان با شهدا...!!!

با سنگ مزار پدران شهید مان شیشه های بنیاد مثلا شهید را می شکنیم

حسین قدیانی: آقایان بنیاد شهید! شما دل مادران شهدا را شکستید. فعلا یک هیچ به نفع شما اما ما هم بلدیم در عوض این عمل زشت شما یعنی شکستن دل مادران شهدا، شیشه های بنیاد شهید را بشکنیم. نگذارید کار به جای باریک کشیده شود. ما شما را تا مرز غلط کردیم، می بریم. دل مادران شهدا را شکستید. فعلا اولین کارمان این است؛ شیشه های بنیاد شهید را می شکنیم. هر شیشه ای شکست، مسئولیتش را من بر عهده می گیرم. روزی یکی از سرداران جنگ به بچه بسیجی ها گفت: اگر ماشینهای اینجا برای سوار کردن شما نگه نداشتند، با سنگ بزنید شیشه اش را بشکنید، مسئولیتش با من. اگر مسئولین نامحترم بنیاد خودشان را به نشنیدن زده اند، ما حاضریم با ساختمان بنیاد شهید با زبان سنگ صحبت کنیم. ما این همه سال یتیمی نکشیده ام که به هر کس و ناکسی شما شهید بگویید و به نامش خیابان هم بزنید. خاک بر سرتان. می خواهید به شما بگویم از آن ۳۰۰ هزار شهید، چند شهید حتی یک کوچه بن بست به نامشان نیست. خدا به حق این شب عزیز کاری کند که آه مادران شهدا دامن تان را بگیرد. آه همین شهید گمنام.


یک نفر نیست که پاسخ بدهد؟!

مسئولین غافلند از این که دوره انفجار اطلاعات است و هر کاری که میکنند خبر آن به سرعت همه جا منتشر میشود لذا وقتی که گند کار درامد یا یک بدبخت مورد غضبشان را زیر تیغ میفرستند و یا بکلی تکذیب میکنند روی سخن با زریبافان بعنوان نماینده احمدی نژاد است اگر نماینده خاتمی و یا...بود که کاری نداشتیم سوال این است که در بنیاد شهید برای انکه کسی را شهید حساب کنند باید نهاد مربوطه مثل سپاه یا ارتش یا وزارت اطلاعات تائیدیه بدهد چه کسی تاییدیه این سه نفر را صادر کرده بود که بنیاد شهید برای انها پرونده تشکیل داد کارت رسمی خانواده شهید برای والدین صادر کرد چندین نوبت معاونین خود را بدیدار انها فرستاد و این اواخر حتی در خواست انها برای نامگذاری خیابان را نیز برای انها صادر کرد که لابد حماسه فتنه سبز برای همیشه در اذهان بماند جالب اینجاست که تا این مرحله پاسخ همه معترضین را هم با این جمله که مقام معظم رهبری فرمو ده اند داد ولی وقتی که مردم و بویژه خا نواده معظم شهدا فهمیدند چه جفایی در حق شهدا شده است و موج اعتراض بالا گرفت یک مرتبه ریاست بنیاد همه چیز را تکذیب کرد اقای زریبافان یا هیچ اطلاعی از مجموعه زیر دست خود ندارد و یا بخاطر حفظ موقعیتش حاضر شده دروغی باین بزرگی را به مردم بگوید که در این صورت هر کار دیگری هم میکند و گرنه این است باید هر چه زودتر عوامل این خیانت را معرفی و مجازات نماید و از محضر مقام رهبری که این همه از ایشان مایه گذاشتند عذر خواهی کند.

 

راستی مگر رهبر نفرموده بود ؟! پس چه شد؟!مطلب فوق را اقای قدیانی یکی از فرزندان شهدا که اتفاقا اهل قلم و نخبه است در اعتراض به شهید اعلام کردن ان سه جانباخته نوشته است امااگر میدانست که در شبهای احیای امسال هر شب از ساعت ۲۴تا اذان صبح در کنار تربت پاک شهیدان در بهشت زهراسلام الله بالغ بر سیصد هزار نفر احیا گرفتند ودرهمه قطعات توسط مردم وبسیجیان مراسم و پذیرایی بود و هیچ اثری از بنیاد شهید که از اول انقلاب در انجا ساختمان و امکانات دارد نبود چه مینوشت؟!

اگر میدانست در مراسم ازادگان امسال در برج میلاد توسط بنیاد شهید چه ابرویی از ازادگان و خانواده انها که بالغ بر دو هزار نفر بودند برده شد چه مینوشت؟! و اگر میدانست صدها هزار برگ از اثار شهدا بلوکه شده و در معرض نابودی است و از انها هیچ استفاده ای نمیشود ودر عوض بنیاد شهید در صدد نابود کردن گلزار شهدا بنام باز سازیست یقینا قبل از انکه چیزی بنویسد دق میکرد و اما ای کاش مسئولین بنیاد پاسخی قانع کننده داشتند تا مارا نیز با خود هماهنگ کنند که در غیر این صورت باید در محکمه شهدا که به قول اوینی بزودی ما را در ان به محاکمه خواهند کشید سرافکنده باشند.

 

--------------------------------------------------------------------------------


پی نوشت :

رجانیوز: درج عنوان "شهيد" بر روي سنگ قبر برخي كشته‌شدگان فتنه 88 مجوز ندارد+عكس

رجانیوز: عنوان'شهید'برسنگ قبر کشته‌های اغتشاش!

رجانیوز: جان باختگان کهریزک با کدام منطق "شهید" محسوب شدند؟

 

 

8 نظر

نوشته شده توسط صیاد در یکشنبه بیست و هشتم شهریور 1389 ساعت موضوع | لینک ثابت

چاره ای جز جنگ نیست ...

در پی اهانت صریح و آشکار صهیونیست جهانی به قرآن کریم ضمن آنکه معتقدیم فتنه گران و آشوبگران سال گذشته در این گونه مفاسد شریک و زمینه ساز این مفاسد بوده اند توجه شما را به این پیام شهید آوینی جلب میکنیم:

چاره ای جز جنگ نیست

آنجا که شیطان دارالاماره خویش را در پناه شمشیر ساخته است آیا چاره ای جز جنگ نیز وجود دارد؟ در جهانی اینچنین دو راه بیشتر وجود ندارد یا باید با اهل باطل جنگید و آزاد ماند و یا برای بر خورداری از دنیا بندگی ارباب ظلم را پذیرفت و چه بهای سنگینی!

آیا هرگز قداره بندهای کافری چون ابوسفیان و معاویه و یزید و صدام و ...آزادگان را رها خواهند کرد که حیات خویش را بر بنیان رضای حق بنا کنند؟ اگر امام حسین علیه السلام را رها کردند ما را نیز رها خواهند کرد!

 

 

 

4 نظر

نوشته شده توسط صیاد در چهارشنبه بیست و چهارم شهریور 1389 ساعت موضوع | لینک ثابت

راز نادر طالب زاده و مهمانش

 

 

نادرطالب زاده این هنرمند مستند ساز ارزشی و انقلابی متعهد که از او بوی شهید اوینی استشمام میشود از شب اول ماه مبارک رمضان هر شب از ساعت ۲۳ تا ۱ بامداد به معرفی سربازان گمنام ولایت در عرصه جنگ نرم (در کانال ۴سیما ) مشغول است و انصافا همه را میخکوب کرده است و این جز عنایت حقتعالی و نظر امام زمان و زنده بودن شهیدان چیز دیگری نیست و البته توفیقی که اقای طالب زاده دارد و امید است تا اخر ماه مبارک ادامه دهد و خداوند انشائالله ایشان و یارانشان را از گزند منافقین و صهیونیست و خر مقدسها حفظ کند و پس از صد سال شهادت را نصیبش گرداند.... و اما دیشب حاج نادر بسیجی و بزرگ جانباز جهان اسلام محمد حسین جعفریان را اورده بود عزیزی که می بایست دهها ساعت در شبکه ها و رسانه های جهانی به معرفی او پرداخته شود. در این برنامه دو ساعته جعفریان پس از تشریح چگونگی ساختن مستند شیر دره پنج شیر و حماسه احمد شاه مسعود که دهان غربیها را از تعجب باز گذاشته بود به شعری که در حضور مقام معظم رهبری خواند اشاره کرد و اینکه چقدر مورد بی مهری انهم باوجود توجه خاص رهبر به وی و این شعرش قرار گرفته خلاصه انکه باید این برنامه را ببینید تا بدانید ما چقدر بسیجی جان برکف داریم چقدر هنرمند گمنام داریم چقدر مردمی هستیم و در جهان چه جایگاهی داریم مابه سهم خود ضمن اوردن شعر این عزیزکه درحضور مقام معظم رهبری خوانده شد و رهبر فرمودند این شعر را خوشنویسی کنید و سر در بنیاد ایثارگران بیاویزید بدو نکته مهمی که جعفریان اشاره کرد میپردازیم :

۱- جعفریان هنرمند( شاعر- جانبا ز -مستند ساز قوی) دغدغه اش این نبود که چرا تا امروز هیچ یک از مسئولین توجهی به او نداشته جز رهبر، او نگران مزار شهیدان بود که چطور بنیاد شهید بخود اجازه میدهد گلزار شهدای کشور این ذخائر ارزشمند تاریخی و فرهنگی را به اسم باز سازی نابود کند و تابه حال نیز پنجاه درصد انرا نابود کرده است و گوشش هم بدهکار نیست.

۲- جعفریان تاکید کرد علی رغم فرمایش صریح رهبر تنها نهادی که هیچ توجهی به سروده زیبایش نداشته بنیا دشهید وایثارگران بوده است که باید مخصوصا به معاونت پژوهشی این نهاد که هم در تخریب گلزار شهدا و هم در جلو گیری از نشر فرهنگ شهادت گوی سبقت را ازهمه ربوده تبریک گفت. واما شعر جعفریان وتصویر زیبایش هدیه به خوانندگان عزیز:

طنز شاعرانه

محمدحسين جعفريان در ديدار شاعران با مقام معظم رهبري شعري را خواند كه رهبر معظم انقلاب فرمودند: بدهيد اين شعر را خوش‌نويسي كنند و بدهيد به بنياد جانبازان و ايثارگران، آن‌جا آويزان كنند.

 

جعفريان كه خود جانباز است، اين شعر را به جانبازان تحت درمان در «كلينيك درد» بيمارستان خاتم الانبياء تقديم كرده است.
شعر محمدحسين جعفريان كه در قالب نو سروده شده است، «عاشقانه‌هاي يك كلمن!» نام دارد.

ديگر نمي‌گويم؛ پيشتر نرو!
اينجا باتلاق است!
حالا مي‌گردم به كشف باتلاقي تواناتر
در اينهمه خردي كه حتي باتلاق‌هايش
وظيفه‌شناس و عالي نيستند.

همه‌ چيز در معطلي است
ميوه‌اي كه گل
پولي كه كتاب مقدس
و مسجدي كه بنگاه املاك.

ما را چه شده است؟
اين يك معماي پيچيده است
همه در آرزوي كسب چيزي هستند
كه من با آن جنگيده‌ام
و جالب آنكه بايد خدمتكارشان باشم
در حاليكه دست و پا ندارم
گاهي چشم، زبان و به گمان آنها حتي شعور!

من بي‌دست، بي‌پا، زبان، گاهي چشم
و به گمان آنها حتي شعور
در دورافتاده‌ترين اتاق بداخلاق‌ترين بيمارستان
وظيفه حفاظت از مرزهايي را دارم
كه تمام روزنامه‌ها و شبكه‌هاي تلويزيوني
حتي رفقاي ديروزم - قربتاً الي‌الله -
با تلاش تحسين‌برانگيز
سرگرم تجاوز به آنند.
جالب آنكه در مراسم آغاز هر تجاوزي
با نخاع قطع شده‌‌ام
بايد در صف اول باشم
و هميشه بايد باشم
چون تريبون، گلدان و صندلي
باشم تا رسيدن نمايندگان بانك‌ها
سپس وظيفه دارم فوراً به اتاقم برگردم.

من وظيفه دارم قهرمان هميشگي فدراسيون‌هاي درجه چهار باشم
بي‌دست و پا بدوم، شنا كنم و ...
دفاع از غرور ملي-اسلامي در تمام ميادين
چون گذشته كه با يازده تير و تركش در تنم
نگذاشتم آن‌ها از پل «مارد» بگذرند

حالا يك پيمانكار آن پل را بازسازي كرده است
مرا هم بردند
خوشبختانه دستي ندارم.
اگر نه يابد نوار را من مي‌بريدم
نشد.
وزير اين زحمت را كشيد
تلويزيون هم نشان داد
سپس همه برگشتند
وزير به وزارتخانه‌اش
پيمانكاران به ويلاهايشان
و من به تختم.
من نمي‌دانم چه هستم
نه كيفي و نه كمي
بي دست و پا و چشم و گوش و به گمان آن‌ها حتي ...
به قول مرتضي؛ كلمنم!
اما اين كلمن يك رأي دارد
كه دست بر قضا خيلي مهم است
و همواره تلويزيون از دادنش فيلم مي‌گيرد
خيلي جاي تقدير و تشكر دارد
اما هرگز ضمانتي نيست
شايد تغيير كنم
اينجاست كه حال من مهم مي‌شود.

شايد حالا پيمانكاران، فرشتگان شب‌هاي شلمچه
پاسداران پل مارد
و تركش خوردگان خرمشهرند
شايد من
حال يك اختلاس‌پيشه خودفروخته جاسوسم
كه خودم خرمشهر را خراب كرده‌ام
و لابد اسناد آن در يك وزارتخانه مهم موجود است
براي همين بايد، همين‌طور بايد
در دور افتاده‌ترين اتاق بداخلاقترين بيمارستان
زمان بگذرد
من پيرتر شوم
تا معلوم شود چه كاره‌ام.
سرمايه من كلمات است
گردانم مجنون را حفظ كرد
يكصد و شصت كيلومتر مربع با پنجاه و سه حلقه چاه نفت
اما بعيد مي‌دانم تختم
يكصد و شصت سانتي‌متر مربع مساحت داشته باشد
چند بار از روي آن افتاده‌ام
يكبار هم خودم را انداختم
بنا بود براي افتتاح يك رستوران ببرندم!

من يك نام باشكوهم
اما فرزندانم از نسبتشان با من مي‌گريزند
با بهره‌ هوشي يكصد و چهل
آنها متهمند از نخاع شكسته من بالا رفته‌اند
زنم در خانه يك دلال باغباني مي‌كند
و پسرم مي‌گويد:
ما سهم زخم از لبخند شاداب شهريم.

فرو بريزيد اي منورهاي رنگارنگ!
گمانم در اين تاريكي گم شده‌ام
و بين خطوط دشمن سرگردان،
آه! پس چرا ديگر اسيرم نمي‌كنند
آه! چه كسي يك قطع نخاعي بي‌مصرف را اسير مي‌كند
و باز آه! چه كسي يك اسير را اسير مي‌كند
آه و آه كه از ياد بردم، من اسيرم
زنداني با اعمال شاقه
آماده براي هر افتتاح، اعلام راي
و رقصيدن به سازها و مناسبت‌هاي گوناگون
و بي‌اختيار در انتخاب غذا
انتخاب رؤياها
حتي در انشاي اعترافاتم.
و شهيد، شهيد كه چه دور است و بزرگ
با تمام داراييش؛
يك شيشه شكسته
يك قاب آلومينيومي
و سكوت گورستان
خدا را شكر، لااقل او غمي ندارد
و هميشه مي‌خندد
و شهيد كه بسيار دور است از اين خطوط ناخوانا
از اين زبان بي‌سابقه نامفهوم
و اين تصاوير تازه و هولناك،
خدا را شكر! لااقل او غمي ندارد
و هميشه مي‌خندد
و بسيار خوشبخت است
زيرا او مرده است.

و من اما هر صبح آماده مي‌شوم
براي شكنجه‌اي تازه
در دور افتاده‌ترين اتاق بداخلاق‌ترين بيمارستان
در باغ وحشي به نام كلينيك درد
تا مواد اوليه شكنجه‌اي تازه باشم
براي جانم
تنم
وطنم
تا باز خودم را از تخت يك مترو شصت سانتي‌ام
به خاك بيندازم
اما نميرم
درد اين ستون فقرات كج
و فراق
لهم كند
اما همچنان شهيدي زنده باقي بمانم

 

 



:: بازدید از این مطلب : 532
|
امتیاز مطلب : 67
|
تعداد امتیازدهندگان : 16
|
مجموع امتیاز : 16
تاریخ انتشار : 19 مهر 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : اسماعيل سهرابي

پیکر سالم شهدای مفقود صدر اسلام بعد از چندین دهه


شهیدان جنگ احد، سعد بن ربیع و عمر بن جموح ، آشناترین ستارگان کهکشان گمنامیند، پیکر سالم آنان بعد از پنج دهه گمنامی، معادلات عقل دنیایی را در هم می شکند و جانهای وامانده را بیدار می کند...

خون جاودانه شهیدان را باید در رگ‏های تاریخ جستجو نمود، و راز بقای جسمان نحیف شهدا را در روشنایی مهتاب بر قلوب غفلت زده زمینیان و تفسیر آیه های بیداری. رستگان و پیوستگان الهی، همان گمنامانی که از فراسوی تاریخ با بدنهای خفته در خاک، میراث دار پاک ترین نامها هستند، انسانهای این زمانه را به خویش و خدا می خوانند. شهیدان جنگ احد، سعد بن ربیع و عمر بن جموح ، آشناترین ستارگان کهکشان گمنامیند، پیکر سالم آنان بعد از پنج دهه گمنامی، معادلات عقل دنیایی را در هم می شکند و جانهای وامانده را بیدار می کند...
سلام بر آنان که ایستاده می میرند!...
***
سعد فرزند «الربیع بن عمرو» و «هزیله» دختر «عنبه‌بن‌عمرو» از افراد قبیله «خزرج» در مدینه بود. او در «بیعت عقبه» به دین اسلام ایمان آورد و با پیامبر پیمان بست. سعد در زمانی که هیچ‌یک از اعراب سواد نداشتند، خط می‌نوشت، پس از ورود پیامبر (ص) به مدینه حضرت (ص) میان او و عبدالرحمن‌بن‌عوف پیوند برادری بست. سعد به حرمت رسول‌الله (ص) تصمیم گرفت مقداری از دارایی‌اش را به عبدالرحمن ببخشد،‌ اما عبدالرحمن نپذیرفت، او دو همسر داشت که یکی از آن‌ها عمره دختر «حزم‌بن‌زید» بود، سعد یکی از نقیبان دوازده‌گانه انصار به شمار می‌رفت، او در نبرد بدر و احد در رکاب رسول خدا (ص) جنگید و در جنگ احد دوازده زخم بر پیکرش نشست، پیامبر (ص) در میان جنگ او را دید پس از اتمام نبرد محمد بن مسلمه را فرستاد تا از احوال او جویا شود،‌ محمد به کنار پیکر نیمه‌جان او رفت،‌ سعد پرسید،‌ آیا رسول خدا زنده است؟ و محمد پاسخ داد: «آری حضرت (ص) به ما خبرداد تو دوازده زخم نیزه خورده‌ای؟ سعد نفس عمیقی کشید توانی در بدن نداشت در آخرین لحظات گفت: «به انصار سلام برسان و بگو شما را به خدا پیمانی را که در شب عقبه‌، با رسول خدا (ص) بسته‌اید به خاطر داشته باشید. اگر کسی از شما زنده باشد و به رسول خدا (ص) آسیبی برسد در پیشگاه الهی معذور نخواهد بود. سعد کلامش را به پایان رساند و زنده تاریخ شد. محمد سراسیمه به نزد پیامبر (ص) بازگشت، با شنیدن خبر شهادت او رسول خدا (ص) رو به قبله ایستاده و فرمودند: سعدبن‌ربیع را در حالی که کاملاً از او خشنود هستی به حضورت بپذیر. آن روز سعد را به همراه فرزند دخترش «خارجه‌بن‌یزید»(1) در یک قبر به خاک سپردند. پیکر سعد را 46 سال بعد در زمان معاویه به علت حفر چاه در قبرستان احد از خاک بیرون آوردند او هنوز سالم و معطر بود.
1- نام مادری وی جمیله معروف به ام‌سعد بوده است.
***
عمرو فرزند «جموح بن زید» از افراد قبیله «بنی‌حرام» و از اهالی شهر مدینه بود. پسرش «معاذ» در بیعت عقبه با پیامبر (ص) دست یاری داد، و به اسلام ایمان آورد، اما عمرو مدت‌ها بعد دین اسلام را پذیرفت، زمانی که رسول‌الله (ص) به یثرب (مدینه‌النبی) مهاجرت کرد،‌ او مردی پیر و لنگ بود، به همین علت او را از جهاد با کفار معاف کرد. در سال سوم هجرت جنگ احد آغاز شد، چهار پسر عمرو در رکاب پیامبر (ص) آماده جهاد گشتند، عمرو نیز قصد حضور درمیدان را داشت، خانواده‌اش با او مخالفت کردند. اما او پسر و شمشیر را برداشت و گفت: «پروردگارا! مرا با خاری نزد خانواده‌ام بازنگردان». سپس ‌به نزد پیامبر(ص) رفته و عرض کرد: «پسرانم می‌خواهند مرا از آمدن همراه شما و جنگ منع کنند حال آن‌که به خدا سوگند، آرزومندم که با همین پای لنگ خود به سوی بهشت گام بردارم». حضرت محمد (ص) وقتی خواهش و اصرار او را مبنی بر حضور در جنگ دید به پسرانش فرمود: «شما حق ندارید او را منع کنید، شاید خداوند شهادت را بهره او فرماید، سرانجام او در نبرد احد در سال سوم هجرت شرکت نمود، عمرو دلاورانه با مشرکان می‌جنگید و می‌گفت: «به خدا سوگند! مشتاق بهشتم». عمروبن‌جموح به همراه یکی از فرزندانش به شهادت رسید. پیکر پاک او را در حالی که مثله شده بود، به همراه عبدالله‌بن‌حرام در یک قبر در سرزمین احد به خاک سپردند، 46 سال بعد زمانی که معاویه قصد حفر چاه در قبرستان احد را داشت، پیکر او را در حالی که سالم بود از خاک بیرون آوردند، سپس در نقطه دیگری از احد به خاک سپردند.

منابع:
کتاب طبقات جلد 4
کتاب مغاذی جلد 1
کتاب شهدای اسلام فی عصر رساله

دل نوشته
شهادت قسمت ما میشد ای کاش،شهدا خیلی دلم گرفته دلم از زمینیان گرفته یکشب از آسمان صدایم کنید.یکی مثل شما و شهید مسلک میخوام

--------------------------------------------------------------------------------

نامدارترین شهدا شهدای گمنام هستند روحشان شاد و راهشان پر رهرو باد

--------------------------------------------------------------------------------

کجایند آنان که در صحنه پیکار ، شمشیرهاشان را از غلاف بیرون کشیده ، هر گوشه از میدان نبرد را دسته دسته و صف به صف فرا می گرفتند ؟ آنان جوانمردانی بودند که در پایان هر مصاف از بقاء زندگانی بازگشته از کارزار سپاه خود ، شادمان نمی شدند و از بابت مرگ سرخ کشتگانشان از کسی تسلیت نمی خواستند ، چشمانشان از شدت گریه خوف بر درگاه جلال ربویی به سفیدی گراییده ، شکم هاشان بر اثر روزه داری لاغر گشته و پوست لبانشان بر اثر مداومت بر دعا و ذکر حق خشکیده. رنگ رخسارشان از فرط شب بیداری زرد گشته و غبار فروتنی و تواضع چهرهاشان را پوشانده آنان برداران من هستند که از این سرای فانی سفر می کنند پس سزاوار است که تشنه دیدارشان باشیم و از اندوه فراقشان انگشت حسرت بر لب بگزیم . امیرالمومنین علی (ع) - نهج البلاغه - کلام 120
 

--------------------------------------------------------------------------------

این رسم ما نبود که ز باران جدا شویم . در هجوم وحشت شب بی صدا شویم این عهد ما نبود که در انتهای راه . ما بین کوچه ها تک و تنها رها شویم آن روزها که شوق شهادت به سینه بود. توفیقمان نبود که شبیه شما شویم رفتید تا همچو پرستو رها شوید . ماندیم ما که همنفس سرفه ها شویم ای کاش می شد از لبتان ساغری زنیم . تا همنشین و هم نفس آل عبا شویم رفتید خوش به حال شما یادمان کنید . شاید که با نسیم دعاتان دوا شویم
 

--------------------------------------------------------------------------------

خوشا به حال آنان که پروازشان اسیر هیچ قفسی نشد ، و هیچ بالی اسیر پروازشان نساخت .. خوشا به حال آنان که از رهایی رهیدند ، و بال و بال جانشان نشد . خوشا به حال آنان که ..... خوشا به حال ما ، اگر شهید شویم .
دیار شیرمردان عرصه نبرد ، دیار رئیسعلی دلواری ماهینی و نسترن

--------------------------------------------------------------------------------

شهادت به خون و تیر و ترکش نیست ، آن روز که خدا را با همه چیز و در همه جا دیدیم و نشان دادیم ، شهید شده ایم ... /

--------------------------------------------------------------------------------

شهدا ما جز گناه چیزی دیگری در کوله باریمان نداریم،شهدا ما شرمنده امام زمانیم،از قول ما به آقا بگید ما دوستت داریم ،به مولایمان بگید جنگی که با شیطان داریم جنگی سختی است شما ما را کمک کنید.

--------------------------------------------------------------------------------

ای که مرا خواندی،راه نشانم بده گوشه ای از کربلا،جا و مکانم بده / مریم فیروز فلاح

--------------------------------------------------------------------------------

ای شهیدان کاش می شد شافع ما هم شما ها می شدید.... عشق یعنی استخوان و یک پلاک سالها تنهای تنها زیر خاک / علی احمدزاده

--------------------------------------------------------------------------------

می آرمت از لابه لای جان به دفتر، تا در سرود من بمانی جاودانه، می جویمت در آسمان در برگ در آب، می پرسمت ازقله های بی نشانه

--------------------------------------------------------------------------------

سحرگاهان که شبنم آیتی از عشق می خواند میان ربناى گریه هایت مرا هم دعایى کن

--------------------------------------------------------------------------------

کاش که من هم ز شهیدان شوم مثل شهید اسوه ی ایمان شوم در ره رهبر بدهم جان خود یک نفس کوچک جانان شوم

--------------------------------------------------------------------------------

ومن اکنون در میان جمعی از فرزندان زهرایم این یکی 16آن 19 و 21 ساله حال هوای غریبی غربت ندارم گویی در جمع رفیقان خویشم ، وچه شیرین رویایی ست این بزم عارفانه ی ما"
یادمان شهدای گمنام تپه نور الشهدا یاسوج
با سلام دلم بد جوری گرفته شد حال هوای عجیبی بهم دست داد با قطره ها اشک کم کم آرام شدم و با همین اندوه عاشقانه عشق فرزندان گمنام فرزندان فاطمه زهرا (س) را شناختم

--------------------------------------------------------------------------------

شهید گمنام....
آرام آرام قاصدکهای رسیده از سفری دور ، همراه نسیمی مهربان به دشت آلاله ها می رسند .
هر قاصدک بر گلبن لاله ای می نشیند تا خستگی و رنج این سفر دور و دراز را برای لاله اش بازگو کند .
فرشتگان به ضیافت این دشت می آیند و بالهایشان را فرش راه قاصدکها می کنند.
اما!
کمی آنطرف تر، دل خستگانی که به پهنای دل آسمان گریسته اند تابوتهایی خالی را بر دوش خود حمل می کنند
با اینکه تابوت خالیست اما سنگینی عجیبی را بر پشتشان احساس می کنند
صاحبان آن تابوتها همان قاصدکها هستند که سبکبار! به سمت مقصد خویش پرواز کرده اند
اما چرا آنطرفتر صدای گریه می آید؟!
آن همه غم و سوختگی سینه برای چیست؟
انگار هر کسی نجوایی در گوش تابوتی دارد و روی آن چیزی می نویسد
شعر می نویسند؟
آرزوها و امیدها را می نویسند؟
از دل تنگی ها و قصه هجران می سرایند؟
از سختی هایی که کشیده اند؟
از نامردی ها و ناجوانمردی ها؟
از کسانی که حرمت نان و سفره را نگه نمی دارند؟
از بی درد ها ی بی غم و غصه که برای خوش گذرانی دو روزه دنیا کبوتر ها را در قفس زندانی کردند و به پرواز بی سرانجام آنان می خندند؟!
از لگدهایی که روی خونهای پاک کوبیده شده!؟
اما نه!
از رد پای خون گریزی نیست!
این خونها پاک شدنی نیستند
مگر می شود فراموش کرد آن همه پاکی
آن همه صفا و صمیمیت
رشادت
شجاعت
جوانمردی
و آن همه عشق خدایی را!!!
و او همچنان می نویسد.............
اما پهنه تابوت به وسعت همه درد دلهایش نیست
چرا که تابوت نیز دلتنگ پیکریست که از دیار غربت به دیار غربت!
سفر می کند...........
.
.
.
تو فرزند کدام نسل پاکی؟
تو از کدامین دشت روییده ای قاصدک!؟
چه کسی سینه دریاییت را پاره پاره کرده؟
کدام دست ناپاک خون پاک تو را ریخته؟
به کجا سفر می کنی؟
دور از خانه و شهر خویش؟!
دور از دستهای پینه بسته پدر و قلب شکسته مادر!؟
.
.
.
سبز و آباد باد! آن خاکی که سینه اش را آرامگاه پیکر پاک تو کرده
و خوش بر آن آسمانی که سایه بان آن خاک شده!
.
و ما باز هم شرمنده ایم


--------------------------------------------------------------------------------

تقدیم به شهیدان مفقود الاثر
سرسبزترین بهار جاوید
تو اى سبزترین بهار جاوید! اى نشان بى نشان‏ها! اى آیینه نور! اى راز سر به مهر! اى بیکران!
تو آن روز خروشیدى و امروز... باور نمى‏کنم که با آن همه خروش در خاک خفته‏اى! اى که حضور دریایى تو در آسمان‏ها جارى‏تر از رودهاست! هنوز تپش امواج پرخروش غیرتت لرزه بر اندام دشمنان مى‏افکند.
ما خفتگان در ساحلت غرقه به طوفانیم و تو چه آرام، در پهنه بیکرانت، حیرتمان را به نظاره نشسته‏اى. چه زیباست قاب عکس خالى‏ات بر دیوار قلب‏مان. هنوز در صفحه صفحه تاریخ، تفسیر حدیث جاودانگى‏ات را مى‏نویسند و چه زیباست شعر دلتنگى‏هامان.
هنوز کوچه‏ها در انتظار ترنم گام‏هاى سبز تواند. آسمان تاریک شهر در التماس تابش چشم‏هاى توست. اى نور! چگونه در عمق دلواپسى‏هامان تابش‏ات را به خاک بخشیدى. اى تفسیر سرمستى و اى نغمه شوریدگى! نزدیک است پرنده قلبم در کنج تنهایى جان سپارد.
گوش کن! ثانیه‏ها به امید بازگشت تو در تپش‏اند. دل من تفسیر کتابنامه انتظارت را تا انتهاى جاده‏هاى بى کسى از بر کرده است، تا شاید آغاز کنى روزى را مثل آغاز بهار.
باز هم مى‏گویم که دلم منتظر توست.
زهرا محققى، مدرسه علمیه الزهرا (علیهاالسلام) ـ فامنین

--------------------------------------------------------------------------------


شما مشهورترین گمنامان زمین هستید... خدا یاد شما را از ما نگیرد

--------------------------------------------------------------------------------

نه پرواز بلدم،نه بال و پرشو دارم،نه این دامهای دنیوی بهم اجازه پرواز می دهند...

--------------------------------------------------------------------------------

شهدا شهدا شهدا به خدا بگین یه جورایی هوای منه بنده ی نا خلف رو داشته باشه،
با اومدن در کنار شما قلب من آرامش و صفا پیدا کنه

--------------------------------------------------------------------------------

امام سجاد(ع):کشته شدن عادت ما و شهادت کرامت ماست. حدیث 118جلد 45بحار
صالحی

--------------------------------------------------------------------------------

از دفتر دل نوشته معراج شهدای اهواز؛
من قول می دم حرف خدا رو گوش بدم...

--------------------------------------------------------------------------------

از دفتر دل نوشته معراج شهدای اهواز؛
رسم گمنامی عجب عمق عظیمی دارد.که اهل آن هر چه در گمنامی پیش میروند به پایان خط نمی رسند.

--------------------------------------------------------------------------------

از دفتر دل نوشته معراج شهدای اهواز؛
این خاک پذیرای گمنامانی است که عرش عظیم آرزوی به آغوش کشیدنشان را دارد.

--------------------------------------------------------------------------------

از دفتر دل نوشته معراج شهدای اهواز؛
ای شهدا برای ما حمدی بخوانید . که ما مرده ایم و شما زنده ...

--------------------------------------------------------------------------------

از دفتر دل نوشته معراج شهدای اهواز؛
شهدا قول میدهم به لطف و یاری شما تا آخر بایستم.
جنگ آمده بود تا از خرمشهر دروازه ای به کربلا باز شود. اکنون شما آمده اید تا جلوه گاهی از بدنهای
بی سر کربلا باشید.

--------------------------------------------------------------------------------

از دفتر دل نوشته معراج شهدای اهواز؛
من به همه شما عزیزان قول می دهم که تا جایی که توان دارم حافظ خون پاک ریخته شده شما بهترینها باشم.

--------------------------------------------------------------------------------

از دفتر دل نوشته معراج شهدای اهواز؛
شهدا قول می دهم که دیگه پدر و مادرم را اذیت نکنم و شما را خوشحال کنم و وقتی بزرگ شدم همیشه
حجابم را حفظ کنم.(بیتا یاوری7ساله ازاصفهان)

--------------------------------------------------------------------------------

از دفتر دل نوشته معراج شهدای اهواز؛
شهیدان عشق همت گونه دارند
شهیدان غیرت مردونه دارند

--------------------------------------------------------------------------------

از دفتر دل نوشته معراج شهدای اهواز؛
شما شهدا بوی آسمان دارید پس به حرمت خدای آسمانها شفاعتمان کنید. بال و پر پرواز گرفته اید. اما
گاه گاهی نیز خبر از زمینیان غبارآلود بگیرید و پاکمان کنید.

--------------------------------------------------------------------------------

از دفتر دل نوشته معراج شهدای اهواز؛
سلامم را چند روز است که داده ام به روح پاکتان ،چقدر سخت است این عهدنامه رانوشتن اما مینویسم :
قول می دهم لحظه لحظه ی این روزها را فراموش نکنم و بمانم تاجایی که احساس کنم دیگر فاصله ای با
شما آسمانی ها ندارم پس کمکم کنید تا بال پرواز بگیرم ، دوستتان دارم.(عاطفه)

--------------------------------------------------------------------------------

از دفتر دل نوشته معراج شهدای اهواز؛
شهدا از ما اشک نمی خواهند، عمل می خواهند . ما برای خوشحالی آقا چه کردیم؟ غیبت کردیم؟ دروغ گفتیم؟
نگاه به نامحرم کردیم؟ چه کردیم؟ شهدابه شما قول می دهم دلم را از غیر خدا بشویم و فقط به خدا امید
داشته باشم وتا زنده ام در راه خدا تلاش کنم تا همه وجودم را برای خودش فدا کنم .

--------------------------------------------------------------------------------

از دفتر دل نوشته معراج شهدای اهواز؛
من به شما قول می دهم که وقتی بزرگ شدم با حجاب و با ایمان باشم. (فاطمه دانش آموز8ساله ازاصفهان)

--------------------------------------------------------------------------------

از دفتر دل نوشته معراج شهدای اهواز؛
شهدا قول می دهم تا بتوانم در وجودم معنای واقعی شهید وشهادت را بپرورانم وتاپای جان برای
میهنمان ایستادگی کنم

--------------------------------------------------------------------------------

از دفتر دل نوشته معراج شهدای اهواز؛
من شهدارادوست دارم.(عاصفه سالاری کلاس اول)

--------------------------------------------------------------------------------
از دفتر دل نوشته معراج شهدای اهواز؛
قول می دهم زینبی باشم درمقابل کارحسینی ات .

--------------------------------------------------------------------------------

از دفتر دل نوشته معراج شهدای اهواز؛
ای عزیزانِ با آبرو! شماگمنام نیستید ،شما معروف تر از همه اید ، این منم که در این دنیای فانی گم شده ام ،
کمکم کنیدتاپیدا شوم...
آمدم نگاهم را با نگاهتان گره بزنم ، پس چشمان ظلمت زده مان را روشن کنید ، آمدیم تا جا پای قدمهاتان بگذاریم ،

--------------------------------------------------------------------------------

مواظب راه رفتنمان باشید.

--------------------------------------------------------------------------------

همگی گمنامند بجز شهدا...
 


--------------------------------------------------------------------------------

سلام بر تن‏های بی‏سر،
سلام بر سرهای بی‏پیکر،
سلام بر جنازه‏های دربه‏در،
سلام بر مادرهای بی‏قبر،
سلام بر قبرهای بی مادر


 



:: بازدید از این مطلب : 504
|
امتیاز مطلب : 55
|
تعداد امتیازدهندگان : 14
|
مجموع امتیاز : 14
تاریخ انتشار : 18 مهر 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : اسماعيل سهرابي
 

چهل حدیث در مورد شهید و شهادت
 

1. بالاترين نيكي‌ها

قال رسول الله صلي الله عليه و آله :
فوق كل ذي بر بر حتي يقتل في سبيل الله فاذا قتل في سبيل الله فليس فوقه بر.

رسول خدا(ص) مي فرمايد :
بالاتر از هر كار خيري، خير و نيكي ديگري است تا آنكه فردي در راه خدا كشته شود، و بالاتر از كشته شدن در راه خدا خير و نيكي نيست.

وسائل الشيعه، ج11، ص10، حديث 21

2. برترين مرگ‌ها

قال رسول الله صلي الله عليه و آله :
اشرف الموت قتل الشهاده

رسول خدا صلي الله عليه و آله فرمود :
شهادت برترين مرگهاست.

بحارالانوار، ج67، ص8، حديث4

3. مرگ برتر

قال امير المومنين عليه السلام :
ان الموت طالب حثيت لايفوته المقيم و لا يعجزه الهارب ان اكرم الموت القتل.

حضرت علي عليه السلام فرمود :
مرگ، با شتاب و تعقيب كننده است((همه را دريابد)) نه ماندگان از دست برهند و نه فراريان او را بازدارند، گرامي ترين مرگ، كشته شدن است.

نهج البلاغه، خطبه123

4. برترين قتل شهادت است

قال رسول الله صلي الله عليه و آله:
اشرف القتل قتل الشهدآء.

رسول خدا صلي الله عليه و آله فرمود :
والاترين قتل، كشته شدن شهيدان است.

نهج الفصاحه، ص668

5. هزار ضربه شمشير به از مرگ در بستر

قال امير المومنين عليه السلام :
و الذي نفس ابن ابي ابيطالب بيده لالف ضربه بالسيف اهون علي من ميته علي الفراش.

حضرت علي عليه السلام فرمود :
قسم به كسيكه جان فرزند ابيطالب در دست اوست، هزار ضربه شمشير بر من آسانتر از مرگ در بستر است.

بحار الانوار، ج97، ص40، حديث44

6. شهادت، نه مرگ در بستر

قال امير المومنين عليه السلام :
ايها الناس ان الموت لا يفوته المقيم و لايعجزه الهارب ليس عن الموت محيص و من لم يمت يقتل و ان افضل الموت القتل، والذي نفسي بيده لالف ضربه بالسيف اهون علي من ميته علي فراش.

حضرت علي عليه السلام فرمود :
اي مردم همانا ايستادگان و فراريان را از مرگ گريزي نيست و هر كس به مرگ طبيعي نميرد كشته مي شود و شهادت بهترين مرگ است و سوگند به خدايي كه جانم در دست اوست، هزار ضربه شمشير آسانتر است بر من از مرگ در بستر.

وسائل الشيعه، ج11، ص8، حديث12

7. شهادت كرامت است

قال السجاد عليه السلام :
القتل لنا عاده و كرامتنا الشهاده.

حضرت امام سجاد عليه السلام فرمود :
كشته شدن عادت ما و شهادت كرامت ماست.

بحار الانوار، ج45، حديث118

8. شهادت آرزوي اولياء

قال رسول الله صلي الله عليه و آله :
والذي نفسي بيده ((لولا ان رجالا من المومنين لاتطيب انفسهم)) لوددت اني اقتل في سبيل الله، ثم احيا ثم اقتل ثم احيا ثم اقتل، ثم احيا ثم اقتل.

پيامبر خدا صلي الله عليه و آله فرمود :
قسم به آنكه جانم به دست اوست((اگر نبود اينكه جمعي از مومنين خوش ندارند)) دوست داشتم كه در راه خدا نه يكبار و دوبار، كه چندين بار زنده گشته و بار ديگر كشته گردم.

صحيح بخاري، ج4، ص21، باب تمني الشهاده

9. روزي شهادت

قال امير المومنين عليه السلام :
من دعائه عليه السلام لمّا عزم علي لقا القوم بصفّين :
اللّهم ربّ السّقف المرفوع … ان اظهرتنا علي عدونا فجنّبنا البغي و سدّدنا للحق و ان اظهرتهم علينا فارزقنا الشَّهاده و اعصمنا الفتنه.

حضرت علي عليه السلام فرمود :
خدايا، اي پروردگار آسمان برافراشته … اگر ما را بر دشمنان پيروز گرداندي، از ستم و تجاوز دورمان دار و بر حق استوارمان گردان و اگر دشمنان بر ما پيروز شدند، شهادت را روزيمان فرما و از فتنه بازمان دار.

نهج البلاغه، خطبه170

10. فرجام سعادت و شهادت

عن امير المونين عليه السلام :
و انا اسال الله بسعه رحمته و عظيم قدرته علي اعطاء كل رغبه … ان يختم لي و لك بالّسعاده و الشّهاده.

حضرت علي عليه السلام در پايان عهدنامه خود به مالك اشتر نوشت :
من از خدا به گشايش رحمت و بزرگي قدرتش(بر آنكه هر چه بخواهد عطا مي كند) مي خواهم كه پايان زندگي من و تو را به نيكبختي و شهادت قرار دهد.

نهج البلاغه نامه53

11.شهادت در راه خدا

دعا امير المومنين عليه السلام لهاشم بن عتبه فقال :
اللّهم ارزقه الشّهاده في سبيلك و المرافقه لنبيّك.

حضرت علي عليه السلام در دعاي خود به هاشم بن عتبه فرمودند :
خداوندا، شهادت در راهت را و همراهي با پيامبرت را به او روزي كن.

نهج السّعاده، ج2، ص108

12.همسايگي با شهدا

قال امير المومنين عليه السلام :
… نسال الله منازل الشهداء و معايشه السّعداء و مرافقه الانبياء.

حضرت امام علي عليه السلام فرمود :
از خداوند جايگاه شهيدان و زندگي با سعادتمندان و همراهي با پيامبران را طلب مي كنم.

نهج البلاغه، خطبه23

13. عشق به شهادت

قال امير المومنين عليه السلام :
فو الله اني لعلي الحق. و اني للشّهاده لمحبّ.

حضرت امير المومنين عليه السلام فرمود :
پس به خدا قسم من بر حقّم و دوستدار شهادت.

شرح نهج البلاغه، ج6، ص99 و 100

14. اميد شهادت در جبهه

قال امير المومنين عليه السلام :
و الله لولا رجائي الشّهاده عند لقائي العدوّ لوقد حمّ لي لقاءه لقرّبت ركابي، ثمّ شخصت عنكم فلا اطلبكم ما اختلف جنوب و شمال.

حضرت امام علي عليه السلام فرمود :
به خدا قسم اگر آرزوي شهادت را در پيكار با دشمن نمي داشتم،(كه اي كاش زودتر فراهم آيد) بر مركب خود سوار مي شدم و از ميان شما كوچ مي كردم و تا باد شمال و جنوب بوزد (براي هميشه) در جستجوي شما نمي پرداختم.

شرح نهج البلاغه، ج7، ص285، خطبه118

15. در رديف شهيدان

قال السّجاد عليه السلام :
حمدا نسعدبه في السّعداء من اوليائه و نصير به في نظم الشّهداء بسيوف اعدائه.

حضرت امام سجاد عليه السلام فرمود :
سپاس خداي را، سپاسي كه بدان در زمره اولياء نيكبختي قرار گيريم و بواسطه آن در رديف شهيدان با شمشير دشمنانش در آئيم.

صحيفه سجّاديه، ج41، دعاء1

16. شهادت طلبي

قال رسول الله صلي الله عليه و آله :
من طلب الشّهاده صادقا اعطيها و لولم تصبه.

پيامبر خدا صلي الله عليه و آله فرمود :
هر كس از روي صدق شهادت را طلب كند، خداوند به او ((ثواب)) آن را عطا خواهد كرد، هر چند به شهادت نرسد.

كنز المعال، ج4، ص421، حديث11210

17. تبريك به شهيدان

قال امير المومنين عليه السلام :
انّ الله كتب القتل علي قوم و الموت علي آخرين و كلّ آتيه منيّته كما كتب الله له فطوبي للمجاهدين في سبيل الله و المقتولين في طاعته.

حضرت امام علي عليه السلام فرمود :
خداوند براي گروهي كشته شدن و براي گروهي ديگر مرگ را مقرّر نموده و هر كدام به اجل معين خود آنسان كه او مقدّر كرده است مي رسند، پس خوشا به حال مجاهدان راه خدا و كشتگان راه اطاعت او.

نهج السعاده، ج2، ص107

18. خون شهيد

انّ عليّ ابن الحسين عليه السلام كان يقول : قال رسول الله صلي الله عليه و آله :
ما من قطره احبّ الي الله عزّوجلّ من قطره دمٍ في سبيل الله.

امام زين العابدين عليه السلام پيوسته از قول رسول خدا صلي الله عليه و آله مي فرمود:
هيچ قطره اي در نزد خداوند دوست داشتني تر از قطره خوني كه در راه خدا ريخته مي شود نيست.

وسائل الشيعه، ج11، ص8، حديث11

19. شهيد درد جراحت را احساس نمي كند

قال رسول الله صلي الله عليه و آله :
الشّهيد لايجد الم القتل الّا كما يجد احدكم مسّ القرصه.

پيامبر خدا صلي الله عليه و آله فرمود :
شهيد درد كشته شدن را احساس نمي كند، مگر در حدّي كه يكي از شما پوست دست خود را بين دو انگشت فشار دهد.

كنز المعال، ج4، ص398، حديث11103

20. آمرزش گناهان شهيد

قال رسول الله صلي الله عليه و آله :
للشّهيد سبع خصال من الله اوّل قطره من دمه مغفور له كلّ ذنب.

حضرت پيامبر خدا صلي الله عليه و آله فرمود :
به شهيد هفت امتياز از طرف خداوند عطا مي شود، اولين آنها بخشيدن تمام گناهان اوست بواسطه اولين قطره خونش.

وسائل الشيعه، ج11، ص9، حديث20

21. شهادت، كفّاره گناهان

قال الباقر عليه السلام :
اوّل قطره من دم الشّهيد كفّاره لذنوبه الّا الدَّين فانّ كفّارته قضاءه.

امام باقر عليه السلام فرمود :
اولين قطره خون شهيد كفاره گناهان اوست مگر بدهيها، كه كفاره آن اداي آن است.

وسائل الشيعه، ج13، ص85، حديث5

22. موجب آمرزش گناهان

قال الصادق عليه السلام :
من قتل في سبيل الله، لم يعرّفه الله شيئاً من سيئاته.

امام صادق عليه السلام فرمود :
كسي كه در راه خدا كشته شود، خداوند هيچ يك از گناهان او را به روي او نميآورد.

وسائل الشيعه، ج11، ص9، حديث19

23. شهيد غسل و كفن ندارد

قال النّبي صلي الله عليه و آله : في شهداء احد :
زمّلوهم بدمائهم و ثيابهم.

پيامبر اكرم درباره شهداي اُحُد فرمودند :
آنها را با همان خونهايشان و لباس هاي خودشان دفن كنيد.

وسائل الشيعه، ج2، ص701، حديث11

24.دفن با جامه خونين

عن امير المومنين عليه السلام قال :
لمّا كان يوم بدرٍ، فاُصيب من اصيب من المسلمين، امر رسول الله بدفنهم في ثيابهم، و ان ينزع عنهم الفراء، و صليّ عليهم.

حضرت علي عليه السلام فرمود :
در روز بدر، پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله نسبت به كساني كه از مسلمانان به شهادت رسيده بودند، دستور داد كه آنها را با لباسهايشان دفن كنند، و تنها لباسهاي چرمين را از تنشان بيرون آوردند، و سپس بر آنها نماز خواند.

بحار الانوار، ج82، ص6، حديث 5

25. گلگون كفنان

عن اسماعيل بن جابر و زُراره عن ابي جعفر عليه السلام :
قال : قلت له كيف رايت الشّهيد يدفن بدمائه؟ قال : نعم في ثيابه بدمائه و لا يحنّط و لا يغسّل و يدفن كما هو …

از اسماعيل بن جابر و زراره نقل شده است كه : از امام صادق سوال كردم، نظر شما در اين باره چيست كه شهيد با بدن خون آلود دفن شود؟ حضرت فرمود : آري شهيد بدون غسل و حنوط، در لباس خونين خود همانگونه كه هست دفن مي شود.

وسائل الشيعه، ج2، ص700، حديث8

26. شهيد سوال قبر ندارد

قال رسول الله صلي الله عليه و آله :
من لقي العدوّ فصبر حتّي يقتل او يغلب لم يفتن في قبره.

پيامبر خدا صلي الله عليه و آله فرمود :
هر كس رو در روي دشمن قرار گرفت((با دشمن درگير شد)) و استقامت كرد تا كشته و يا پيروز شد، در قبر مورد آزمايش قرار نمي گيرد((از او سوال نمي شود)).

كنز المعال، ج4، ص313، حديث10662

27. آثار شهادت

قال رسول الله صلي الله عليه و آله :
يعطي الشّهيد ستّ خصال عند اوّل قطره من دمه :
يكفّر عنه كلّ خطيئه ويري مقعده من الجنه و يزوّج من حور العين و يؤمّن من الفزع الاكبر و من عذاب القبر و يحلّي حلّه الايمان.

رسول خدا صلي الله عليه و آله فرمود :
1-با اولين قطره خون او تمام گناهانش بخشيده مي شود.
2-جايگاه خود را در بهشت مي بيند.
3-از حوريان با او ازدواج مي كنند.
4-از وحشت بزرگ روز قيامت در امان مي باشد.
5-از عذاب قبر ايمن است.
6-به زيور ايمان آراسته مي گردد.

كنز المعال، ج4، ص410، حديث1152

28. معافيت از سوال قبر

سُئل النّبي صلي الله عليه و آله :
مابال المومنين يفتنون في قبورهم الّا الشّهيد؟ فقال : كفي ببارقه السّيوف علي راسه فتنهً.

از پيامبر اكرم سوال شد :
چگونه است كه همه مومنين در قبر مورد سوال و امتحان قرار مي گيرند مگر شهيد؟
حضرت فرمود : امتحاني كه در زير برق شمشير داده است، براي او كافي است.

كنز المعال، ج4،ص407، حديث11138 و ص595، حديث11741

29. شفاعت شهيد

قال رسول الله صلي الله عليه و آله :
يشفع الشّهيد في سبعين من اهله.

پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله فرمود :
شهيد هفتاد نفر از بستگان خود را شفاعت مي كند.

كنز المعال، ج4، ص401، حديث 11119

30. مقام شفاعت

عن الصّادق عليه السلام عن آبائه عليه السلام انّ رسول الله قال :
ثلاثه يشفعون الي الله يوم القيامه فيشفّعهم : الانبياء ثمّ العلماء ثمّ الشّهداء.

امام صادق عليه السلام از پدران خود از پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله نقل فرمود :
سه گروهند كه روز قيامت شفاعت مي كنند و شفاعت آنها مورد پذيرش خداوند قرار مي گيرد، انبياء و علما و شهداء.

بحار الانوار، ج97، ص14، حديث24

31. اول كسي كه وارد بهشت مي شود

عن الرّضاء عليه السلام عن آبائه عليه السلام، قال، قال رسول الله صلي الله عليه و آله :
افضل الاعمال عند الله ايمان لا شكّ فيه و غزو لاغلول فيه و حجّ مبرور و اوّل من يدخل الجنّه شهيد.

امام رضا عليه السلام از پدران خود عليه السلام از قول پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله نقل كرده كه آن حضرت فرمود :
برترين اعمال نزد خداوند، ايماني است كه در آن ترديدي نباشد و رزم و پيكاري كه در آن خيانت در ((غنيمت)) نباشد و حج مقبول . و اولين كسي كه وارد بهشت مي شود شهيد است.

بحار الانوار، ج66، ص393، حديث75

32. آرزوي شهيد

قال رسول الله صلي الله عليه و آله :
ما من احدٍ يدخل الجنّه يحبّ ان يرجع الي الدّنيا و له ما علي الارض من شييءٍ الّا الشّهيد. فانّه يتمنّي ان يرجع الي الدّنيا فيقتل عشر مرّاتٍ لما يري من الكرامه.

پيامبر خدا صلي الله عليه و آله فرمود :
از افرادي كه وارد بهشت مي شوند هيچكس آرزوي بازگشت به دنيا را ندارد گر چه تمام آنچه در زمين است از آنِ وي شود، مگر شهيد كه او به سبب كرامتي كه در شهادت مي بيند آرزو مي كند به دنيا برگردد و دهها مرتبه در راه خدا كشته شود.

صحيح بخاري، ج4، ص26

33. برترين شهدا

قال رسول الله صلي الله عليه و آله :
افضل الشّهداء الّذين يقاتولن في الصّف الاوّل فلا يلفتون وجوههم حتّي يقتلوا، اولئك يتلبّطون في الغرف العلي من الجنّه يضحك اليهم ربّك فاذا ضحك ربّك الي عبدٍ في موطن فلا حساب عليه.

پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله فرمود :
برترين شهيدان كساني هستند كه در صف اول((خط مقدم)) پيكار مي كنند و روي بر نمي گردانند تا كشته شود، اينها هستند كه جايگاه آنان غرفه هاي عالي بهشت است، و خداوند بر آنها متبسّم است و اگر خداوند بر بنده اي تبسّم كند((خشنود شود)) هيچ حسابي بر او نيست.

كنز المعال، ج4، ص401، حديث11120

34. شهيد دريا

قال رسول الله صلي الله عليه و آله :
شهيد البحر مثل شهيد البرّ …
و انّ الله عزّوجلّ وكّل ملك الموت بقبض الارواح الّا شهيد البحر فانّه يتولّي قبض ارواحهم.

پيامبر گرامي صلي الله عليه و آله فرمود :
شهيد در جنگ دريايي مثل شهيد در جنگ و جهاد در خشكي اجر دارد و خداوند ملك الموت را براي قبض روح همه افراد مامور ساخته است، مگر شهيدان جنگ دريايي كه آنقدر مقام و فضيلت دارند كه خداوند، خودش ارواح آنها را قبضه مي كند.

سنن ابن ماجه، ج2، ص928، حديث 2778

35. خانواده شهيد

قال علي عليه السلام عن قول رسول الله صلي الله عليه و آله :
و يقول الله عزّوجلّ انا خليفته في اهله و من ارضاهم فقد ارضاني و من اسخطهم فقد اسخطني.

حضرت امير عليه السلام در ادامه حديثي مفصّل كه در باب مقام شهيد از قول رسول خدا بيان داشته اند مي فرمايد :
خداوند مي فرمايد من جانشين شهيد در خانواده او هستم، هر كس رضايت آنها را جلب كند رضايت مرا جلب كرده و هر كس آنها را به خشم آورد مرا به خشم آورده است.

36. ديگرشهيدان

قال رسول الله صلي الله عليه و آله :
من اريد ماله بغير حقّ فقاتل فهو شهيد.

پيامبر گرامي خدا صلي الله عليه و آله فرمود :
هر كس مالش مورد سوء قصد قرار گيرد و براي دفاع از آن مبارزه كند و كشته شود شهيد است.

كنز المعال، ج4، ص429، حديث11201

37. شهيدان دفاع

قال رسول الله صلي الله عليه و آله :
من قاتل دون نفسه حتّي يقتل فهو شهيد و من قتل دون ماله فهو شهيد و من قاتل دون اهله حتّي يقتل فهو شهيد و من قتل في جنب الله فهو شهيد.

پيامبر گرامي خدا صلي الله عليه و آله فرمود :
هر كس براي دفاع از جان و مال اهل و عيال خود پيكار كند و كشته شود شهيد است و كسي كه در راه قُرب به خدا كشته شود شهيد است.

كنز المعال، ج4، ص420، حديث11236

38. دفاع از مال

عن عليّ بن الحسين عليه السلام :
من اعتدي عليه في صدقه ماله فقاتل فقتل فهو شهيد.

امام زين العابدين عليه السلام فرمود :
هر كس به ظلم اموالش مورد تجاوز قرار گيرد و در برابر آن پيكار كند تا كشته شود شهيد است.

وسائل الشيعه، ج11، ص93، حديث11

39. كشته راه خدا

عن ابي عبدالله عليه السلام، قال : قال رسول الله صلي الله عليه و آله :
من قتل دون عياله فهو شهيد.

از امام صادق عليه السلام نقل شده است كه پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله فرمودند:
هر كس در راه دفاع از بستگان خود كشته شود شهيد است.

وسائل الشيعه، ج11، ص91، حديث5

40. در ركاب امام

عن الرّضا عليه السلام في كتابه الي المامون :
الجهاد واجب مع امام عادل و من قاتل فقتل دون ماله و رحله و نفسه فهو شهيد.

امام رضا عليه السلام در نامه خود به مامون نوشت :
جهاد همراه امام عادل واجب است و هر كس پيكار كند و در راه دفاع از مال و ره توشه و جان خويش كشته شود شهيد است.

وسائل الشيعه، ج11، ص35، حديث10، تحف العقول، ص10
 

منبع: ساجد خوزستان



:: بازدید از این مطلب : 524
|
امتیاز مطلب : 28
|
تعداد امتیازدهندگان : 9
|
مجموع امتیاز : 9
تاریخ انتشار : 17 مهر 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : اسماعيل سهرابي

 

دلم زهجر شهیدان چرا نمی لرزد
برای دوری یاران چرا نمی لرزد

دلی که سنگ شده از قصاوت بی حد
دمی بیا شهیدان چرا نمی لرزد

ز فعل زشت من عرش خدا به لرزه آمده
ز ارتکاب گناهان چرا نمی لرزد

لطافت از دل من رفته و دلم مرده
به وقت خواندن قرآن چرا نمی لرزد

میا مجلس ذکرم ولی دلم آرام
به شوق دیدن جانان چرا نمی لرزد

نمی تپد دل من لحظه ایی خدا گونه
شده سراچه ی شیطان چرا نمی لرزد

وجود کاهل من در سکون بی فکریست
به زیر کوه گناهان چرا نمی لرزد

دلم زدیدن هر روی خوش به لرزه آمده
بیاد مه روی دوران چرا نمی لرزد

دل خراب من از دوری گل زهرا سلام‌الله‌علیه است
نگار مانده به هجران چرا نمی لرزد


:: بازدید از این مطلب : 518
|
امتیاز مطلب : 50
|
تعداد امتیازدهندگان : 14
|
مجموع امتیاز : 14
تاریخ انتشار : 17 مهر 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : اسماعيل سهرابي

 

سالی گذشت ، باز نیامد وعید شد
گیسوی مادر از غم بابا سپید شد


امروز هم نیامد و غم خانه را گرفت
امروز هم دو مرتبه باران شدید شد

مادر کنار سفره کمی بغض کرد و گفت
امسال هم بدون تو سالی جدید شد

ده سال تیر و آذر و اسفند و... خون دل
تا فاو و فکه رفت ولی ناامید شد

ده سال گریه های مرا دید وگریه کرد
اما به من نگفت چرا ناپدید شد

ده سال رنگ پنجره های اتاق من
هم رنگ چشم های سیاه سعید شد

بعد از گذشت این همه دلواپسی و رنج
مادر نگفته بود که بابا ، شهید شد!



:: بازدید از این مطلب : 510
|
امتیاز مطلب : 27
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 6
تاریخ انتشار : 16 مهر 1389 | نظرات ()

صفحه قبل 1 صفحه بعد